Paert22
کالیسی:آخ گردنم
کوک:آخ سرم اینجا چخبره؟
پ/کا:چیشد یهو؟
م/کا:توی دسر چی بود؟همگی بی هوش شدیم!
پ/کا:....لعنتی(عربده)
&پدر کالیسی سریع از سر میز بلند شد و بع سمت اتاق کارش رفت و بعد از برداشتن کلید به اتاق ممنوعه همه به دنبالش رفته بودن وقتی وارد اتاق ممنوعه شدن عکس بزرگ زن رو ندیدن
پ/کا:لعنتیییی کار کیی بودددد کدوم احمقی همچین جرعتی رو میکنههه(عربده)
کوک:همه اینا نشانه انتخاب نادرست در جانشینی هست جناب سکرتو!(پوزخند)
پ/کا: منظورت چیه؟!
کوک:تا زمانی که دخترتون بالای سر این خونه بود دشمنانتون جرعت وارد شدن نداشتن میدونید چرا؟ چون وقتی پسر گلتون زمانش رو برای خوندن کتاب میزاشت دخترتون آدم میکشت و تمام خلاف کارا ازش میترسیدن!
کالیسی:چیی.تو..تو از کجا...
پ/کا:مراقب حرف هایی که میزنی باش جئون(عصبی)
کوک:ازتون ممنونم که همچنین دختری تربیت کردید و حال زن من شده(پوزخند)
رهبری به مرد یا پسر بودن نیس هر کسی رهبر میشود با اجازتون دیگه رفع زحمت کنیم
&پسرک دست دخترک در بهت رفته رو گرفت و از اونجا خارج شد
ویو داخل ماشین
کالیسی:برای اولین بار حس غرور و افتخار رو میچشیدم اما برام سوال بود که از کجا فهمیده بود
:ممنونم برای دفاع کردنت!
کوک:شرایط اینو ایجاد کرد و منم کاری که باید میکردم رو کردم
کالیسی:کم مونده جئون توی یک هفته همه چی تموم میشه
کوک:کاش تموم نشه(زیر لب)
کالیسی:چیزی گفتی؟
کوک:نه
یک هفته بعد
+تمام مدارک رو آوردیم لطفا پازل ها رو کنار هم بزار و راز رو بگو ما کتاب هم از کتب خانه های اتاق ممنوعه پیدا کردیم
_زمان خیلی کمه قبل این که بهمون شک کنن باید بقیه وسایل جز عکس ها سر جاشون بزاریم چون فقط نقش بی هوشی رو برای عکس ها بازی کردیم
+هر دو خاندان فکر میکنن که هر دو وسایل ممنوعه رو برداشتیم و اوضاع وخیم هست
٪نگران نباشید تا یک هفته جواب رو میگم
بهتره سرشون رو گرم کنید تا نفهمن .
+اما با چی؟
٪اونش رو خودتو فکر کنید
ویو تو ماشین
کالیسی:الان برنامه چیه؟
کوک:نمیدونم
ی فکرایی دارم ولی فکر نکنم قبول کنن
کالیسی:بچی فکر میکنی؟
کوک:فردا میگم الان زنگ بزن به پدرت بگو فردا صبح بیان خونه ما
کالیسی:امید وارم نقشه ای که توی سر داری بدرد بخوره
کوک:نگران نباش(پوزخند)
ویو فردا
پ/کا:چیزی شده که گفتید این وقت صبح اینجا جمع شیم؟
کوک:دست کالیسی رو گرفتم با جدیدت گفتم:
ما میخوایم بریم ماه عسل!
کوک:آخ سرم اینجا چخبره؟
پ/کا:چیشد یهو؟
م/کا:توی دسر چی بود؟همگی بی هوش شدیم!
پ/کا:....لعنتی(عربده)
&پدر کالیسی سریع از سر میز بلند شد و بع سمت اتاق کارش رفت و بعد از برداشتن کلید به اتاق ممنوعه همه به دنبالش رفته بودن وقتی وارد اتاق ممنوعه شدن عکس بزرگ زن رو ندیدن
پ/کا:لعنتیییی کار کیی بودددد کدوم احمقی همچین جرعتی رو میکنههه(عربده)
کوک:همه اینا نشانه انتخاب نادرست در جانشینی هست جناب سکرتو!(پوزخند)
پ/کا: منظورت چیه؟!
کوک:تا زمانی که دخترتون بالای سر این خونه بود دشمنانتون جرعت وارد شدن نداشتن میدونید چرا؟ چون وقتی پسر گلتون زمانش رو برای خوندن کتاب میزاشت دخترتون آدم میکشت و تمام خلاف کارا ازش میترسیدن!
کالیسی:چیی.تو..تو از کجا...
پ/کا:مراقب حرف هایی که میزنی باش جئون(عصبی)
کوک:ازتون ممنونم که همچنین دختری تربیت کردید و حال زن من شده(پوزخند)
رهبری به مرد یا پسر بودن نیس هر کسی رهبر میشود با اجازتون دیگه رفع زحمت کنیم
&پسرک دست دخترک در بهت رفته رو گرفت و از اونجا خارج شد
ویو داخل ماشین
کالیسی:برای اولین بار حس غرور و افتخار رو میچشیدم اما برام سوال بود که از کجا فهمیده بود
:ممنونم برای دفاع کردنت!
کوک:شرایط اینو ایجاد کرد و منم کاری که باید میکردم رو کردم
کالیسی:کم مونده جئون توی یک هفته همه چی تموم میشه
کوک:کاش تموم نشه(زیر لب)
کالیسی:چیزی گفتی؟
کوک:نه
یک هفته بعد
+تمام مدارک رو آوردیم لطفا پازل ها رو کنار هم بزار و راز رو بگو ما کتاب هم از کتب خانه های اتاق ممنوعه پیدا کردیم
_زمان خیلی کمه قبل این که بهمون شک کنن باید بقیه وسایل جز عکس ها سر جاشون بزاریم چون فقط نقش بی هوشی رو برای عکس ها بازی کردیم
+هر دو خاندان فکر میکنن که هر دو وسایل ممنوعه رو برداشتیم و اوضاع وخیم هست
٪نگران نباشید تا یک هفته جواب رو میگم
بهتره سرشون رو گرم کنید تا نفهمن .
+اما با چی؟
٪اونش رو خودتو فکر کنید
ویو تو ماشین
کالیسی:الان برنامه چیه؟
کوک:نمیدونم
ی فکرایی دارم ولی فکر نکنم قبول کنن
کالیسی:بچی فکر میکنی؟
کوک:فردا میگم الان زنگ بزن به پدرت بگو فردا صبح بیان خونه ما
کالیسی:امید وارم نقشه ای که توی سر داری بدرد بخوره
کوک:نگران نباش(پوزخند)
ویو فردا
پ/کا:چیزی شده که گفتید این وقت صبح اینجا جمع شیم؟
کوک:دست کالیسی رو گرفتم با جدیدت گفتم:
ما میخوایم بریم ماه عسل!
۵.۵k
۱۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.