معلم روانی
#معلم روانی
p16
بلند میشه بره بیرون که
بورام:عوضی میکشمت
کوک:توهم زدم بابا (داره میره)
بورام:هوی آقای جئون باتوهم
کوک:(برمیگرده)بوراممممم میشینه بغلش
خوبی عشقم
پرستار :تکونش ندین که بدم دکترو بیارم
بورام:تو تو چطور تونستی
کوک:بخدا حالم خوب نبود
بورام:دلیل به خیانت نمیشه
*بیرون*
دونا:چرا دکتر داره میدوعه چیشده
تهیونگ:دکتر دکتر بورام چش شده
هانول:خواهرم کجاست
جین :دونا آروم
جیمین:هانول بورام حالش خوبه بیا
هانول:نه حالش خوب نیست(میزنه زیر گریه)
*کوک نا امید میاد بیرون*
دونا:چیشدهههعه
همه:چیشده
کوک:بو..ب...ب....و....ر...ام بههوش اومدههههههههه(با ذوق و شادی که همه شادی میکننو میپرن بغل هم جتی تهیونگو کوک)
تهیونگ:ازم جداشو چندش
کوک:نجست
نامجون:خب خب ببینم دیدین خواهرم قویه
دونا و هانول:ممنون داداشییی(میپرن بغلش)
^یک هفته بعد^
بورام:هاممممم بم کجاست
بممممممم
کوک:جانم عزیزم
بورام:برو گمشو(با کیوتی با پا هولش میده روی تخت)
کوک:کیوت
بورام:کیوت نیستم
خدمتکار:سلام خانوم
بورام:گشنمه
خدمتکار:غذا آمادست خانوم
بورام:(میشینه بخوره)
کوک:هومممم چه توت فرنگی هایییییی(داد)
بورام:چی توت فرنگی(مث چی میپره از جاشو میپره بغل کوک)
کوک:بیا مال خودت
اشتی؟
بورام:نام نام نام اشتی(با دهن پر)
کوک:لیلیبی خب برم شرکت
بورام:چپ چپ نگاش میکنه
کوک:توعم بیا
یورام:بهم اونجا یه کار بده
کوک:بیا بریم یکاریش میکنیم
بورام:برم لباس بپوشم و یه آرایش کنم(عکسشو میزارم)
کوک:باشه منم میام آماده شم
*اماده میشن*
کوک:خانومم
بورام:خانومم؟
کوک:آره دیگه
بورام:جونم
کوک:نظرت راجب بچه چیه
بورام:اممم شاید
کوک:امشب باهات کار دارم
بورام:یا خدا
*میرسن شرکت*
کارکنان:سلام قربان
کوک:سلام
دختره:چقد زنش خوشتیپو خوشکله
بورام:نظر لطفته (چشمک)
دختره:(ا خجالت اب میسه)
*میرن توی جلسه*
کوک:خب خانوما آقایون ایشون....
جا نشد پارت بعدی هم ببینین♡
حمایت نشه؟🥺
p16
بلند میشه بره بیرون که
بورام:عوضی میکشمت
کوک:توهم زدم بابا (داره میره)
بورام:هوی آقای جئون باتوهم
کوک:(برمیگرده)بوراممممم میشینه بغلش
خوبی عشقم
پرستار :تکونش ندین که بدم دکترو بیارم
بورام:تو تو چطور تونستی
کوک:بخدا حالم خوب نبود
بورام:دلیل به خیانت نمیشه
*بیرون*
دونا:چرا دکتر داره میدوعه چیشده
تهیونگ:دکتر دکتر بورام چش شده
هانول:خواهرم کجاست
جین :دونا آروم
جیمین:هانول بورام حالش خوبه بیا
هانول:نه حالش خوب نیست(میزنه زیر گریه)
*کوک نا امید میاد بیرون*
دونا:چیشدهههعه
همه:چیشده
کوک:بو..ب...ب....و....ر...ام بههوش اومدههههههههه(با ذوق و شادی که همه شادی میکننو میپرن بغل هم جتی تهیونگو کوک)
تهیونگ:ازم جداشو چندش
کوک:نجست
نامجون:خب خب ببینم دیدین خواهرم قویه
دونا و هانول:ممنون داداشییی(میپرن بغلش)
^یک هفته بعد^
بورام:هاممممم بم کجاست
بممممممم
کوک:جانم عزیزم
بورام:برو گمشو(با کیوتی با پا هولش میده روی تخت)
کوک:کیوت
بورام:کیوت نیستم
خدمتکار:سلام خانوم
بورام:گشنمه
خدمتکار:غذا آمادست خانوم
بورام:(میشینه بخوره)
کوک:هومممم چه توت فرنگی هایییییی(داد)
بورام:چی توت فرنگی(مث چی میپره از جاشو میپره بغل کوک)
کوک:بیا مال خودت
اشتی؟
بورام:نام نام نام اشتی(با دهن پر)
کوک:لیلیبی خب برم شرکت
بورام:چپ چپ نگاش میکنه
کوک:توعم بیا
یورام:بهم اونجا یه کار بده
کوک:بیا بریم یکاریش میکنیم
بورام:برم لباس بپوشم و یه آرایش کنم(عکسشو میزارم)
کوک:باشه منم میام آماده شم
*اماده میشن*
کوک:خانومم
بورام:خانومم؟
کوک:آره دیگه
بورام:جونم
کوک:نظرت راجب بچه چیه
بورام:اممم شاید
کوک:امشب باهات کار دارم
بورام:یا خدا
*میرسن شرکت*
کارکنان:سلام قربان
کوک:سلام
دختره:چقد زنش خوشتیپو خوشکله
بورام:نظر لطفته (چشمک)
دختره:(ا خجالت اب میسه)
*میرن توی جلسه*
کوک:خب خانوما آقایون ایشون....
جا نشد پارت بعدی هم ببینین♡
حمایت نشه؟🥺
۵.۰k
۰۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.