سناریو
# سناریو
# استری کیدز
# درخواستی
وقتی نمیدونن توی ایران توی جمع نباید کیس برید و اونا یهویی توی جمع فامیل لبتو میبوسن.
بنگ چان : وادف 😐 من چه غلطی کردم 🥲
هیونجین : ( بابات با دمپایی میوفته دنبالش 😂 )
فیلیکس : .................... ( سکوت )
خالت : عه واسه فیلیکس جان از شما این انتظار رو نداشتم . ( فامیلا همیشه تو همه چیز دخالت میکنن 😐🥲 )
لینو : ( فامیلاتون جور عجیبی نگاش میکنم 😂 ) به شما چه؟ دوست دختر خودمه. هر کاری بخوام باهاش میکنم 😐 ( حرف راست و حق را از زبان لینو بشنوید 🙂🤌🏻 )
سونگمین : نمیدونستم این کار اینجا چیز عجیبیه ا / ت 🥲
چانگبین : ( بچم از خجالت فرار میکنه تو حیاط، اوخی 💕🥲 )
ای ان : ا / ت من از داییات میترسم بهشون بگو غلط کردم تو رو خدا کاری باهام نداشته باشید. 🥲
هان : من میخوام برم کره 🥲
# استری کیدز
# درخواستی
وقتی نمیدونن توی ایران توی جمع نباید کیس برید و اونا یهویی توی جمع فامیل لبتو میبوسن.
بنگ چان : وادف 😐 من چه غلطی کردم 🥲
هیونجین : ( بابات با دمپایی میوفته دنبالش 😂 )
فیلیکس : .................... ( سکوت )
خالت : عه واسه فیلیکس جان از شما این انتظار رو نداشتم . ( فامیلا همیشه تو همه چیز دخالت میکنن 😐🥲 )
لینو : ( فامیلاتون جور عجیبی نگاش میکنم 😂 ) به شما چه؟ دوست دختر خودمه. هر کاری بخوام باهاش میکنم 😐 ( حرف راست و حق را از زبان لینو بشنوید 🙂🤌🏻 )
سونگمین : نمیدونستم این کار اینجا چیز عجیبیه ا / ت 🥲
چانگبین : ( بچم از خجالت فرار میکنه تو حیاط، اوخی 💕🥲 )
ای ان : ا / ت من از داییات میترسم بهشون بگو غلط کردم تو رو خدا کاری باهام نداشته باشید. 🥲
هان : من میخوام برم کره 🥲
۱۸.۳k
۱۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.