mysterious p11
مچش رو گرفت و عصبی توی صورتش غرید
"چرا نگفتی کی هستی ؟ چرا هر چقدر ازت پرسیدم کی هستی هیچی بهم نگفتی؟ چرا باید شب نامزدیم با کاترین بفهمم تو عشق منی؟!" teahyung
قطره اشکی از گوشه چشمش سر خورد
" چون ترسیدم" Lidia
فشار دور دستش بیشتر شد
" منو خر فرض نکن ، با چه نقشه ای نزدیکم شدی ؟ اومدی تا انتقامت رو بگیری؟ اره؟" teahyung
ناباور لب باز کرد
"چی میگی تهیونگ؟ چه انتقامی؟" Lidia
از بین کلید دندون هاش غرید
"خودت خوب میدونی بخاطر سیلی که توی گوشت زدم خانواده هامون از هم پاشید و تو رفتی خارج و الان اومدی انتقامت رو بگیری " teahyung
صدای شکستن قلبش رو شنید ، شنید و دستش رو از دست مردی که عاشقش بود بیرون کشید
پشت بهش کرد و سمت در قدم برداشت که صداش رو شنید
" چرا وقتی بوسیدمت بهم نگفتی لیدیا چرا؟؟"teahyung
داد از ته دلی کشید که شونه های ظریفش لرزید
با بغض در رو باز کرد و قبل از اینکه بره با لحن آرومی گفت
" ترسیدم بری ، برای همیشه " Lidia
بیرون رفت و با سرعت دوید ، چطور تونست؟ چطور تونست این حرفو این اتهامات سنگین و بی رحمانه رو به دختری که سال هاست عاشقشه بزنه؟
وارد سرویس شد و بغضش ترکید ، روی زمین نشست و اجازه داد این اشکا پایین بیاد تا کمی این درد غیر قابل درمان کم بشه
تنها کسی که می تونست آرومش کنه تهیونگ بود ، کسی که مسبب حال الانش بود اما همچنان آرامش اون دختر بود
بی حال دستی زیر چشماش کشید و اجازه نداد دیگه بریزن ، در رو باز کرد و با گرفتن نفس عمیقی بیرون اومد
برگشت و که دست مردونه ای روی شونه اش نشست و تیز برگشت
"حالت خوبه؟ با عجله رفتی نگرانت شدم" Antoni
لبخند بی جونی زد و دستش رو گرفت
" خوبم ، بریم بشینیم " Lidia
سری تکون داد و باهاش هم قدم شد ، با دیدن پارتنر هایی که دست توی دست میرقیدن سمت دختر برگشت
" برقصیم؟" Antoni
با چشمایی درشت بهش زل زد که کمرش گرفته شد
" انقدر نگاهش نکن ، حواست رو بده به من" Antoni
چیزی نگفت که صدای کاترین توی گوشش پیچیده شد
" لیدیا بیا اینو بگیر واسمون بخون" Katrin
با تعجب سمت صدا برگشت ، با لبخندی عمیق بهش خیره بود و میکروفون رو سمتش دراز کرده بود
بزاق دهنش رو سخت پایین داد و به زور جلو رفت و میکروفون رو از دستش گرفت
" اهنگ مورد علاقم رو بخون لیدیا!"Katrin
"چرا نگفتی کی هستی ؟ چرا هر چقدر ازت پرسیدم کی هستی هیچی بهم نگفتی؟ چرا باید شب نامزدیم با کاترین بفهمم تو عشق منی؟!" teahyung
قطره اشکی از گوشه چشمش سر خورد
" چون ترسیدم" Lidia
فشار دور دستش بیشتر شد
" منو خر فرض نکن ، با چه نقشه ای نزدیکم شدی ؟ اومدی تا انتقامت رو بگیری؟ اره؟" teahyung
ناباور لب باز کرد
"چی میگی تهیونگ؟ چه انتقامی؟" Lidia
از بین کلید دندون هاش غرید
"خودت خوب میدونی بخاطر سیلی که توی گوشت زدم خانواده هامون از هم پاشید و تو رفتی خارج و الان اومدی انتقامت رو بگیری " teahyung
صدای شکستن قلبش رو شنید ، شنید و دستش رو از دست مردی که عاشقش بود بیرون کشید
پشت بهش کرد و سمت در قدم برداشت که صداش رو شنید
" چرا وقتی بوسیدمت بهم نگفتی لیدیا چرا؟؟"teahyung
داد از ته دلی کشید که شونه های ظریفش لرزید
با بغض در رو باز کرد و قبل از اینکه بره با لحن آرومی گفت
" ترسیدم بری ، برای همیشه " Lidia
بیرون رفت و با سرعت دوید ، چطور تونست؟ چطور تونست این حرفو این اتهامات سنگین و بی رحمانه رو به دختری که سال هاست عاشقشه بزنه؟
وارد سرویس شد و بغضش ترکید ، روی زمین نشست و اجازه داد این اشکا پایین بیاد تا کمی این درد غیر قابل درمان کم بشه
تنها کسی که می تونست آرومش کنه تهیونگ بود ، کسی که مسبب حال الانش بود اما همچنان آرامش اون دختر بود
بی حال دستی زیر چشماش کشید و اجازه نداد دیگه بریزن ، در رو باز کرد و با گرفتن نفس عمیقی بیرون اومد
برگشت و که دست مردونه ای روی شونه اش نشست و تیز برگشت
"حالت خوبه؟ با عجله رفتی نگرانت شدم" Antoni
لبخند بی جونی زد و دستش رو گرفت
" خوبم ، بریم بشینیم " Lidia
سری تکون داد و باهاش هم قدم شد ، با دیدن پارتنر هایی که دست توی دست میرقیدن سمت دختر برگشت
" برقصیم؟" Antoni
با چشمایی درشت بهش زل زد که کمرش گرفته شد
" انقدر نگاهش نکن ، حواست رو بده به من" Antoni
چیزی نگفت که صدای کاترین توی گوشش پیچیده شد
" لیدیا بیا اینو بگیر واسمون بخون" Katrin
با تعجب سمت صدا برگشت ، با لبخندی عمیق بهش خیره بود و میکروفون رو سمتش دراز کرده بود
بزاق دهنش رو سخت پایین داد و به زور جلو رفت و میکروفون رو از دستش گرفت
" اهنگ مورد علاقم رو بخون لیدیا!"Katrin
۲۴.۲k
۲۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.