دختری در گیم نت
پارت ۸
* یکسال بعد*
جیهون: بچههه دست از سر اون بدبختا بردار (بسته های نودل خونه جیهون)..( کوک و ا/ت رفتن سرکار های عاشقانه شون و پسر هشت ماهه شون رو به من سپردن
یونگ: خنده*..بابا.. بابا
جیهون: بابات رفته دردر با مامانت
یونگ: زدن زیر گریه *
جیهون: (ا/ت اگه بفهمه بچش رو به گریه انداختم شقه شقه ام میکنه) تو رو جا نذاشتن کهههه مگه میشه همچین پسری رو جا بذارن ( از کیوتیش میخواستم قورتش بدم) لپشو بوسیدم*.. بیا به مامان و بابای ت زنگ بزنیم که بیان تو رو ببرن
کوک: رفته بودیم لب ساحل یکم خلوت کنیم که جیهون زنگ زد*..دارع گریه میکنه؟.. بزار اومدیم
ا/ت: وای نی نی م داره گریه میکنه..بریم ( کیوت)
کوک:خیلی کیوتههههه نی نی مون..بریم
* یکسال بعد*
جیهون: بچههه دست از سر اون بدبختا بردار (بسته های نودل خونه جیهون)..( کوک و ا/ت رفتن سرکار های عاشقانه شون و پسر هشت ماهه شون رو به من سپردن
یونگ: خنده*..بابا.. بابا
جیهون: بابات رفته دردر با مامانت
یونگ: زدن زیر گریه *
جیهون: (ا/ت اگه بفهمه بچش رو به گریه انداختم شقه شقه ام میکنه) تو رو جا نذاشتن کهههه مگه میشه همچین پسری رو جا بذارن ( از کیوتیش میخواستم قورتش بدم) لپشو بوسیدم*.. بیا به مامان و بابای ت زنگ بزنیم که بیان تو رو ببرن
کوک: رفته بودیم لب ساحل یکم خلوت کنیم که جیهون زنگ زد*..دارع گریه میکنه؟.. بزار اومدیم
ا/ت: وای نی نی م داره گریه میکنه..بریم ( کیوت)
کوک:خیلی کیوتههههه نی نی مون..بریم
۱۶.۶k
۲۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.