part6
#part6
دکتر-آیا قبلا اتفاقی مثل تصادف یا شکستگی دست و
اینا براتون پیش اومده
مجید-نه یادم نیست
دکتر-من تو دست شما یه شکستی میبینم
که ترمیم شده
ولی الان حتما بخاطر کار سنگین دوباره
ترک برداشته باید یمدت حواستون بیشتر باشه
مجید-امکان نداره من تاحالا دستم اسیب ندید
دکتر-احتمالا درکودکی بوده یادتون نمیاد
یه چند روز حواستون باشه
ورزش های سنگینو بزارید کنار
و این دو دارویی که نوشتم و تهیه و مصرف کنید بهتر
میشه
مجید-خیلی ممنون
خدافظ
دکتر-خدافظ
مجید-رفتم سمت خونه
کل راهو داشتم فکر میکردم
هچقدر فکر کردم چیزی یادم نمیومد
یهو یادم افتاد باید برم دنبال تینا
رسیدم جلو دانشگاه
تینا-سلام میمون
مجید-سلام
میمون خودتی کرگدن
تینا-بیشعورر
میگم مجید
مجید-ها
بریم شهربازی امروز فرداهم که جمعس تعطیلم
تا نصف شب بازی کنیم
مجید-بریم
اماا
تینا-اما چی نگو کارداری که میزنمت صدابز بدیا
مجید-خفشو
یسوال
تینا-هوم بپرس
مجید-تویادت میاد که قبلا من شکستگی دستی چیزی
داشته باشم؟
تینا-باشنیدن این سوال کپ کردم یه لحضه
اصلا نباید میفهمید
ها شکستگی نه من نمیدونم
مجید-اوکی
چرا قیافت اینجوری شد
تینا-ها اها هیچی دلم یهو درد گرفت
مجید-اوکی
#نقطه_تاریک_زندگیم
#مجید_رضوی
#رمان
دکتر-آیا قبلا اتفاقی مثل تصادف یا شکستگی دست و
اینا براتون پیش اومده
مجید-نه یادم نیست
دکتر-من تو دست شما یه شکستی میبینم
که ترمیم شده
ولی الان حتما بخاطر کار سنگین دوباره
ترک برداشته باید یمدت حواستون بیشتر باشه
مجید-امکان نداره من تاحالا دستم اسیب ندید
دکتر-احتمالا درکودکی بوده یادتون نمیاد
یه چند روز حواستون باشه
ورزش های سنگینو بزارید کنار
و این دو دارویی که نوشتم و تهیه و مصرف کنید بهتر
میشه
مجید-خیلی ممنون
خدافظ
دکتر-خدافظ
مجید-رفتم سمت خونه
کل راهو داشتم فکر میکردم
هچقدر فکر کردم چیزی یادم نمیومد
یهو یادم افتاد باید برم دنبال تینا
رسیدم جلو دانشگاه
تینا-سلام میمون
مجید-سلام
میمون خودتی کرگدن
تینا-بیشعورر
میگم مجید
مجید-ها
بریم شهربازی امروز فرداهم که جمعس تعطیلم
تا نصف شب بازی کنیم
مجید-بریم
اماا
تینا-اما چی نگو کارداری که میزنمت صدابز بدیا
مجید-خفشو
یسوال
تینا-هوم بپرس
مجید-تویادت میاد که قبلا من شکستگی دستی چیزی
داشته باشم؟
تینا-باشنیدن این سوال کپ کردم یه لحضه
اصلا نباید میفهمید
ها شکستگی نه من نمیدونم
مجید-اوکی
چرا قیافت اینجوری شد
تینا-ها اها هیچی دلم یهو درد گرفت
مجید-اوکی
#نقطه_تاریک_زندگیم
#مجید_رضوی
#رمان
۲.۸k
۱۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.