P11
Daddy...
ات همونجور که تو بغل کوک بود گریه میکرد بعد چند مین که اروم شد از بغل کوک اومد بیرون
+ممنونم
_خاهش
_ات به درخاستم فک کردی
+اره قبولت میکنم
کوک با ذوق به سمت ات رفت و لبشو اسیر خودش کرد جوری میبوسیدش انگار سالهاس تشنه بوده از ات جدا شد و گفت همینجا بمون الان میام رفت بعد چند مین با یه لباس خوشگل اومد
_اینو بپوش و ارایشت رو درس کن
+برا چی
_میخام به همه معرفیت کنم(با ذوق)
+باشه(با خنده)
ات لباس رو پوشید و یکم ارایش کرد
+چطوره
_چقد خوشگل شدی بریم
باهم رفتن پایین و کوک داد زد و گفت
_میخام امروز با عشق زندگیم اشناتون کنم معرفی میکنم ات دوس دخترم
همه دست زدن و کوک ات رو بوسید و…
خماریییی
اسلاید دو:لباس ات
اسلاید سه:میکاپ ات
ات همونجور که تو بغل کوک بود گریه میکرد بعد چند مین که اروم شد از بغل کوک اومد بیرون
+ممنونم
_خاهش
_ات به درخاستم فک کردی
+اره قبولت میکنم
کوک با ذوق به سمت ات رفت و لبشو اسیر خودش کرد جوری میبوسیدش انگار سالهاس تشنه بوده از ات جدا شد و گفت همینجا بمون الان میام رفت بعد چند مین با یه لباس خوشگل اومد
_اینو بپوش و ارایشت رو درس کن
+برا چی
_میخام به همه معرفیت کنم(با ذوق)
+باشه(با خنده)
ات لباس رو پوشید و یکم ارایش کرد
+چطوره
_چقد خوشگل شدی بریم
باهم رفتن پایین و کوک داد زد و گفت
_میخام امروز با عشق زندگیم اشناتون کنم معرفی میکنم ات دوس دخترم
همه دست زدن و کوک ات رو بوسید و…
خماریییی
اسلاید دو:لباس ات
اسلاید سه:میکاپ ات
۹.۲k
۰۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.