part: 79
"𝐦𝐲 𝐝𝐚𝐝𝐝𝐲"
"ویو تهیونگ"
که وقتی جلو تر رفتم دیدم داره با ....با..الیا؟؟؟
الیا خیلی با لحن جوفقی صحبت میکرد
نزدیک شدم که دیدم انا چشماش اشکیه
ته: انا...هوی تو اینجا چه غلطی میکنی؟
الیا: این چه طرز صحبت کردنهه...بچم ناراحت میشه
ته:من هر جور بخوام حرف میزنم...بچتم به من ربطی نداره
الیا: بچه خودتت.ه
ته:: چی؟
دستشو رو شکمش کشید
الیا: ازت باردارم
یعنی چی؟
ته: الیا زر نزن حصلتو ندارمم
اایا: یعنی چی ؟ مسخره بازی چرا؟....منو تو بیشتر از یک ماه هر شب با هم بودیم
ته: برایه همین میگم زر نز ....چون اگه بچه ایی در وار بود زود تر متوجه میشدی
دکتر به سمتمون امد خانم الیا کدومتونید؟
الیا: منم
دکتر :جواب ازمایشتون امد
الیا: چیشد؟
دکتر : منفیه ...شما باردار نیستی
الیا: چی چرا؟
دکتر: خانم چرا نداره....در بد n شما ترکیبی از چند اsپروم هستش برایه همین شما سلاحیته باردار شدن و ندارید( بچه ها یه چرتی گفتم اصلا فک نکنم تاثییری داشته باش)
الیا: ولی من...
برگشتم سمتش
ته: بهتر نیست بری گم شی؟!
الیا: لعنت بهتون
روب ه انالی گفت:
_ باشه...باشه خانم انالیی ببین کجا به ام برسیم
ته: الیااا( داد)
...: اقا اینجا بیمارستانه لطفا اروم
ته: جرعت داری یبار دیگه واسش خط و نشون بکش که از رو زمین محوت کنم..حالا گمشو
الیا با حرص ازمون دور شد
برگشتم سمت انالی و رو زانوم نشستم
ته: ببینم پییزی بهت گفت ؟ چییزی شد؟
انا: اولش یکم دربارهیه علاقه و .....وابستگی...تو به ...خودش گفت...بعدشم که داشت میگفت بارداره ...یکم عصبی شدم...ولی الان حالم خوبه ..چییزیم نیست
یه خانمی که دکتر بود به سمتمون امد
زنه: انالی؟
انا: بله؟
زنه: عزیزم لطفا دنبالم بیا...شما هم همین طور..
دنبال اون دکتره وارد اتاقی شدیم
دکی: عزیزم دراز بکش
انا رو تخت دراز کشید
ته: چییزی شده؟؟اخه دارم از نگرانی میمرم و شما خونسردید
دکی: خب خوب گوش بدید.....خانم انالی بدnضعیفی داره.....برایه همین از حال رفتن ولی این بیحالی برایه ضعیفی نیست بخواطره بارداریه انالیه
انا: چی؟
انا خواست از حاش بمره مایین
دکی: نه نههه
انا سر حاش موند
دکی: وضعیت بچه زیاد خوب نیست ....و بدn شما فک نکنم بتونه نگهش داره .....
ته: یعنی چی؟ نمیتونه؟
دکی: چرا چرا میشه..ولی خب حداقا تا ۴ یا ۵ ماهگیه بچه نباید فعالیت زیادی داشته باشن ...اینکه زیاد سر پا نباشن ..زیاد نشینن ...و سعی کنن دراز بکشن ولی از ۳ ماهگی کمی پیاده روی جنiن و قوی تر میکنه حداقل پیاده روی روزی ۱ ساعت هوایه متوسط نه گرم نه سر خنک باشه کافیه ....بعد این که داشتن رابطه هم تا ۵ ماهگی امکان نداره برایه خانم های عادی میشه و از ۵ ماهگی نمیتونن ولی برایه شما بین ۵ تا ۶ مین ماه امکانش است وای نه رابطیه سخت و اینکه حتما ماهی یک بار بیاید دکتر ..و اینکه ..
"ویو تهیونگ"
که وقتی جلو تر رفتم دیدم داره با ....با..الیا؟؟؟
الیا خیلی با لحن جوفقی صحبت میکرد
نزدیک شدم که دیدم انا چشماش اشکیه
ته: انا...هوی تو اینجا چه غلطی میکنی؟
الیا: این چه طرز صحبت کردنهه...بچم ناراحت میشه
ته:من هر جور بخوام حرف میزنم...بچتم به من ربطی نداره
الیا: بچه خودتت.ه
ته:: چی؟
دستشو رو شکمش کشید
الیا: ازت باردارم
یعنی چی؟
ته: الیا زر نزن حصلتو ندارمم
اایا: یعنی چی ؟ مسخره بازی چرا؟....منو تو بیشتر از یک ماه هر شب با هم بودیم
ته: برایه همین میگم زر نز ....چون اگه بچه ایی در وار بود زود تر متوجه میشدی
دکتر به سمتمون امد خانم الیا کدومتونید؟
الیا: منم
دکتر :جواب ازمایشتون امد
الیا: چیشد؟
دکتر : منفیه ...شما باردار نیستی
الیا: چی چرا؟
دکتر: خانم چرا نداره....در بد n شما ترکیبی از چند اsپروم هستش برایه همین شما سلاحیته باردار شدن و ندارید( بچه ها یه چرتی گفتم اصلا فک نکنم تاثییری داشته باش)
الیا: ولی من...
برگشتم سمتش
ته: بهتر نیست بری گم شی؟!
الیا: لعنت بهتون
روب ه انالی گفت:
_ باشه...باشه خانم انالیی ببین کجا به ام برسیم
ته: الیااا( داد)
...: اقا اینجا بیمارستانه لطفا اروم
ته: جرعت داری یبار دیگه واسش خط و نشون بکش که از رو زمین محوت کنم..حالا گمشو
الیا با حرص ازمون دور شد
برگشتم سمت انالی و رو زانوم نشستم
ته: ببینم پییزی بهت گفت ؟ چییزی شد؟
انا: اولش یکم دربارهیه علاقه و .....وابستگی...تو به ...خودش گفت...بعدشم که داشت میگفت بارداره ...یکم عصبی شدم...ولی الان حالم خوبه ..چییزیم نیست
یه خانمی که دکتر بود به سمتمون امد
زنه: انالی؟
انا: بله؟
زنه: عزیزم لطفا دنبالم بیا...شما هم همین طور..
دنبال اون دکتره وارد اتاقی شدیم
دکی: عزیزم دراز بکش
انا رو تخت دراز کشید
ته: چییزی شده؟؟اخه دارم از نگرانی میمرم و شما خونسردید
دکی: خب خوب گوش بدید.....خانم انالی بدnضعیفی داره.....برایه همین از حال رفتن ولی این بیحالی برایه ضعیفی نیست بخواطره بارداریه انالیه
انا: چی؟
انا خواست از حاش بمره مایین
دکی: نه نههه
انا سر حاش موند
دکی: وضعیت بچه زیاد خوب نیست ....و بدn شما فک نکنم بتونه نگهش داره .....
ته: یعنی چی؟ نمیتونه؟
دکی: چرا چرا میشه..ولی خب حداقا تا ۴ یا ۵ ماهگیه بچه نباید فعالیت زیادی داشته باشن ...اینکه زیاد سر پا نباشن ..زیاد نشینن ...و سعی کنن دراز بکشن ولی از ۳ ماهگی کمی پیاده روی جنiن و قوی تر میکنه حداقل پیاده روی روزی ۱ ساعت هوایه متوسط نه گرم نه سر خنک باشه کافیه ....بعد این که داشتن رابطه هم تا ۵ ماهگی امکان نداره برایه خانم های عادی میشه و از ۵ ماهگی نمیتونن ولی برایه شما بین ۵ تا ۶ مین ماه امکانش است وای نه رابطیه سخت و اینکه حتما ماهی یک بار بیاید دکتر ..و اینکه ..
۲۳.۰k
۰۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.