Part 9
همونطوری که ترسیده بودم یهو پریدم بغل کوک گفتم عاشقتم.
کوک: چی!!
من هم تو رو دوس دارم هم بقیه پسرا
خوب تو جونمو نجات دادی.
کوک: میای بریم خونه من؟
من: چی! مگه تو خونه داری؟
کوک: اره یکی دارم هر وقت با وی دعوام میشه میرم اونجا گفتم باشه اومدم بلند شم که یهو پام پیچ خورد.
من:ایییئیی
کوک: چی شد!
من: پام پام پیچ خورد.
یهو کوک از زیر پاهام میگیرتم و بلندم میکنه منو میبره سمت خونش اونجا که رسیدیم.
خونه کوک
کوک: لباسات خاکین!
من: خب لباس ندارم.
کوک میره و کمدش لباساشو میاره و میده بهم
کوک: اینا رو بپوش
میپوشمشون خیلی خفن بود لباسام بوی عطر جونگ کوک و میدادن.
رفتم تو پذیرایی
کوک: عررررر چه جذاب شدی
بریم بخوابیم؟
من: اره یه پتو و بالش میدی!
کوک: ام نه
من: چی!
محکم دستمو میکشه و منو میبره توی اتاقش .
من: کوک اینجا که اتاق شخصیته.
منو هل میده رو تخت و میگه
بهت کادو تولد ندادم کادوت اینه امشب بامن بخوابی😅
من: نه
کوک: هیس هیچی نگو تو دوس دخترمیاااا
دو روز بعد.......
کوک: چی!!
من هم تو رو دوس دارم هم بقیه پسرا
خوب تو جونمو نجات دادی.
کوک: میای بریم خونه من؟
من: چی! مگه تو خونه داری؟
کوک: اره یکی دارم هر وقت با وی دعوام میشه میرم اونجا گفتم باشه اومدم بلند شم که یهو پام پیچ خورد.
من:ایییئیی
کوک: چی شد!
من: پام پام پیچ خورد.
یهو کوک از زیر پاهام میگیرتم و بلندم میکنه منو میبره سمت خونش اونجا که رسیدیم.
خونه کوک
کوک: لباسات خاکین!
من: خب لباس ندارم.
کوک میره و کمدش لباساشو میاره و میده بهم
کوک: اینا رو بپوش
میپوشمشون خیلی خفن بود لباسام بوی عطر جونگ کوک و میدادن.
رفتم تو پذیرایی
کوک: عررررر چه جذاب شدی
بریم بخوابیم؟
من: اره یه پتو و بالش میدی!
کوک: ام نه
من: چی!
محکم دستمو میکشه و منو میبره توی اتاقش .
من: کوک اینجا که اتاق شخصیته.
منو هل میده رو تخت و میگه
بهت کادو تولد ندادم کادوت اینه امشب بامن بخوابی😅
من: نه
کوک: هیس هیچی نگو تو دوس دخترمیاااا
دو روز بعد.......
۸.۶k
۲۲ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.