فیک خیانت p1

ا/ت: سلام من ا/ت هستم و ۲۷ سالمه ایرانی هستم برای کار چند سال هست که به کره اومدم و بهترین جراح قلب کره هستم من و تهیونگ همو شانسی ملاقات کردیم و دیوانه وار عاشق هم بودیم و الان هم ۳ ساله که باهم ازدواج کردیم .
الان دو هفتس که تهیونگ باهام سرد رفتار میکنه و من دلیلشو نمی دونم . صبحا زودتر از من میرم شبام دیر میاد وقتی که خوابم یعنی اصن نمی بینمش هروقت که میبینمش خیلی سرد باهام حرف میزنه و... اه اصن ولش کن حتما کارای شرکتش زیاده.
یه نگا به ساعت کردم دیدم ساعت ۸ صبحه امروز باید ساعت ۹ میرفتم بیمارستان . پاشدم یه دوش ۱۰ دقیقه ای گرفتم رفتم یه شلوار لی با یک بولیز سیاه لش پوشیدم.
رفتم پایین آجوما صبحانه رو حاضر کرده بود با لبخند گفتم
ا/ت: مرسی آجوما
آجوما: خواهش می کنم دخترم . حالا بیا صبحانتو بخور تا دیرت نشده.
ا/ت: واای راس میگی الان دیرم میشه.
ا/ت ویو: صبحانمو خوردم و رفتم سوار ماشینم شدم(عکس ماشینو میزارم)
و به سمت بیمارستان حرکت کردم‌.

تهیونگ ویو:سلام من تهیونگ هستم و ۳۷ سالم هست.
تازگیا دیگه رابطه منو ا/ت دیگه مثل قدیما گرم نیست با اینکه ا/ت خیلی تلاش میکنه اما دیگه ازش خسته شدم .
هنوز بهش نگفتم که جنی دوهفتس که از آمریکا برگشته مطمئنم وقتی بهش بگم شکه میشه ولی خب برام مهم نیس .

بقیش پارت بعد امیدوارم خوشتون اومده باشه و لطفا حمایتم کنین.❤️❤️