تک پارتی نامجون بخش سوم
«بچه ها این بخش اخر نیست اخه یکم طولانی شد...»
چای وون از حموم میاد بیرون» تصمیم دارم به دوستم ایزول زنگ بزنم... شاید اون بتونه بهم کمک کنه یا نظری داشته باشه... علاوه بر این حوصلمم سر رفته میتونم به خونه دعوتش کنم...«چای وون لباساشو میپوشه و به دوستش زنگ میزنه»
(علامت ها: ایزول_چای وون+)
+سلام ایزول خوبی؟ چه خبرا؟
_به به خانوم کم پیدااا چن روزه زنگ نمیزنی سراغ مارو نمیگیری؟«با حالت شوخی و خنده اینو بش میگه»
+والا چی بگم... دلم برات تنگ شده.. حوصلمم سر رفته، چند روزی هم هست که رفتار نامجون خیلی تغییر کرده خاستم بدونم تو راه حلی نداری؟ حس میکنم داره با رفتارش چیزی رو مخفی میکنه...
_مگه رفتارش چطور شده؟
+نمیدونم... خیلی مهربون تر شده توجه بیشتری بهم میکنه... کلی از کارای خونه رو اون انجام میده و من بیشتر روز بیکارم... اما از قیافش حس میکنم داره یه چیزیو پنهون میکنه..
_اگه راضی هستی چند روز میام خونتون تا ببینم رفتارش چجوره... احتمالا یا مشکلی برا خودش پیش اومده نمیخاد تورو درگیر کنه یاهم داره خیانت میکنه و نمیخاد تو بفهمی
+این غیر ممکنه نامجون هرچی بشه بهم میگه هیچوقتم بهم خیانت نمیکنه اینو مطمئنم
_بلاخره معلوم میشه... بیشتر مردا همینجورن خود دانی🤷🏻♀️
«پایان مکالمه»
ایزول میره خونه چای وون اینا...
«خب بچه ها یه نکته که یادم رفت بگم:ایزول مشاور و روان شناسه و دلیل اینکه چای وون بهش زنگ زد تا ازش کمک بگیره اینه»
دو روز میگذره و ایزول بادقت رفتارای نامجون رو میسنجه...
روز سوم، هفته دوم:«ویو چای وون»
داشتیم ناهار میخوردیم که یهویی گوشی نامجون زنگ خورد... شمارش ناشناس بود نامجون از میز پاشد و رفت تا به تلفنش جواب بده...«نامجون بعد حدودا ده مین بر میگرده»
نامجون: کاری برام پیش اومده و باید برم فعلا«اینو میگه و از خونه میره بیرون»
ایزول روبه چای وون: بهتره بریم دنبالش...
چای وون: موافقم
حمایت فراموش نشه لاوام💜✨
بخش های بعد شب لود میشه....
چای وون از حموم میاد بیرون» تصمیم دارم به دوستم ایزول زنگ بزنم... شاید اون بتونه بهم کمک کنه یا نظری داشته باشه... علاوه بر این حوصلمم سر رفته میتونم به خونه دعوتش کنم...«چای وون لباساشو میپوشه و به دوستش زنگ میزنه»
(علامت ها: ایزول_چای وون+)
+سلام ایزول خوبی؟ چه خبرا؟
_به به خانوم کم پیدااا چن روزه زنگ نمیزنی سراغ مارو نمیگیری؟«با حالت شوخی و خنده اینو بش میگه»
+والا چی بگم... دلم برات تنگ شده.. حوصلمم سر رفته، چند روزی هم هست که رفتار نامجون خیلی تغییر کرده خاستم بدونم تو راه حلی نداری؟ حس میکنم داره با رفتارش چیزی رو مخفی میکنه...
_مگه رفتارش چطور شده؟
+نمیدونم... خیلی مهربون تر شده توجه بیشتری بهم میکنه... کلی از کارای خونه رو اون انجام میده و من بیشتر روز بیکارم... اما از قیافش حس میکنم داره یه چیزیو پنهون میکنه..
_اگه راضی هستی چند روز میام خونتون تا ببینم رفتارش چجوره... احتمالا یا مشکلی برا خودش پیش اومده نمیخاد تورو درگیر کنه یاهم داره خیانت میکنه و نمیخاد تو بفهمی
+این غیر ممکنه نامجون هرچی بشه بهم میگه هیچوقتم بهم خیانت نمیکنه اینو مطمئنم
_بلاخره معلوم میشه... بیشتر مردا همینجورن خود دانی🤷🏻♀️
«پایان مکالمه»
ایزول میره خونه چای وون اینا...
«خب بچه ها یه نکته که یادم رفت بگم:ایزول مشاور و روان شناسه و دلیل اینکه چای وون بهش زنگ زد تا ازش کمک بگیره اینه»
دو روز میگذره و ایزول بادقت رفتارای نامجون رو میسنجه...
روز سوم، هفته دوم:«ویو چای وون»
داشتیم ناهار میخوردیم که یهویی گوشی نامجون زنگ خورد... شمارش ناشناس بود نامجون از میز پاشد و رفت تا به تلفنش جواب بده...«نامجون بعد حدودا ده مین بر میگرده»
نامجون: کاری برام پیش اومده و باید برم فعلا«اینو میگه و از خونه میره بیرون»
ایزول روبه چای وون: بهتره بریم دنبالش...
چای وون: موافقم
حمایت فراموش نشه لاوام💜✨
بخش های بعد شب لود میشه....
۴.۱k
۲۲ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.