رمان معشوقه ی شیطون زیبای من

#پارت دوازدهم
رفتم تو اتاقم درم بستم خب چی کار کنم اهان آرایش کردمو کلی استوری گرفتم یه کوئسشن باکس راجب اینکه چه سوالی ازم دارین و به سوال های پر طرفدار جواب دادم و تا 1 شب با نیکا اس ام اس بازی کردیم خواستم بخوابم که دریا اس داد بیداری
من : آرع
دریا : ببین تو که رفتی ارسلان منو کلی دعوا کرد و رفت تو اتاقش میخوام انتقام بگیرم خدایی حوصله اس ندارم دیگه پیام نده ببین تو اتاقت یه سری لوازم آرایشی از مال من هست اونا رو بمال به خودت ترسناک شی فقط من برا خودم دندون نیشی خون آشامی از هالووین پارسال با لنز دارم تو اگه نداری بیا ازم بگیر گودبای
هههه به من میگن دیانا خودم لنز سفید و دندون نیش خون آشامی داشتم گذاشتم و بعد هم صورمتو سفید کردم و هرچی دستم او مد زدم از رژلب کالباسی تا خط چشم مالیدم روی صورتم لباس هام هم عوض کردم و بعضی جاهاشو پاره کردم کلاه گیس سفید هم داشتم موه های کلاه کیس رو شولیده کردم
رفتم پایین با دیدن دریا موندم بترسم یا بخندم اونم کلاه کیس شرابی گذاشته بود خیلی ترسناک شده بود
با هم رفتیم تو اتاق ارسی بدبخت چه ناناز خوابیده خخخخخ
رفتم یه برنامه تو گوشیم بود که صدا داشت یه صدای جن گذاشتم و تا آخر زیاد کردم گذاشتم دم گوشش تقریبا صدا جیغ یه زن بود و خنده های شیطانی یه جن خلاصه ترسناک بود یهو ارسلان بلند شد اول تو شوک بود بعد با دیدن ما چشاش شد 10 تا من با صدای ترسناک که هی سعی میکردم دندون های نیشمو نشون بدم : بزار یکم از خونت بخوریم اگه نذاری از شاهرگت میخوریم تا بمیری
با دیدن دندون ها من جیغ کشید که من دستمو گذاشتم رو صورتش دریا هم از روی تخت بهش نزدیگ شد و با صدای شیطانی خندید من که دستم رو صورت ارسلان بود خیس شد چی جان گریه کرد خخخخخخ الهی سوسول خاک تو سرت
ادامه دارد....🍃✨