فن فیک تناسخ در دنیای ارواح قسمت اول
بعد مدت ها چشمامو باز کردم
حس کردم خیلی وقته خوابیدم
پا شدم که دور و اطراف مو ببینم
وقتی بلند شدم
اولش کم مونده بود از تعجب شاخ در بیارم چون........
صحنه ای که من دیدم......
خودم بود که بهم چاقو زده بودن
من اون صحنه رو از بالا میدیدم
و تازه فهمیدم......
من مردم
درسته ...
وقتی که داشتم تو پیاده رو می دویدم
جلوی بانک چند تا دزد رو دیدم که به بانک دست برد زدن
من خواستم وایسم ولی نتونستم ....
و دزدا فکر کردن میخوام بهشون حمله کنم
و بهم یکی شون چاقو زد.....
و سیاهی.....
وقتی هم که چشم باز کردم الان بود
که داشتم خودمو میدیدم...
معلوم نیست که چه اتفاقی قراره برام بیوفته......
سیاهی...
از زبان خودم
ایتای(آخ درد دارم)
ای اینجا کجاست؟
جنگل؟
یادم نمیاد جنگل رفته باشم
شاید کسی منو آورده اینجا
نمیدونم.....
خشش
ص.. صدای چی بود
فکر کنم باد بود
بهتره برم و همینطوری اینجا نمونم
آره شاید اینجوری بهتر باشه
ا اما کجا برم
نمیدونم اصلا مغذم کار نمی کنه
اما مطمئنم یه راهی پیدا میکنم......
اوم اینجا جاده نیست؟
اگه جاده نیست یعنی من داخل جنگل هستم و کسی این اطراف زندگی نمی کنه که جنگل یا منو اینجا از ماشین پیاده کنه
البته اگه قبل از اینکه اینجا بیام سوار ماشین شده باشم
صبر کن ببینم من اصلا دقت نکردم......
لباس هام تغییر کرده
چ چطور
ولی درخت های اینجا هم با جایی که زندگی میکردم فرق میکنه
حس میکنم همه جا یجورایی مثل نقاشیه متحرکه
نمیدونم ولی امکانش هست که.......
مثل انیمه ها
من تو یه دنیای دیگه تناسخ پیدا کردددددددددددددم
دنیای مثل انیمه ها
ی یعنی ممکنه اینجا دنیای انیمه ها باشه؟
امیدوارم😄
ولی نباید تا قبل از مطمعن شدن از این موضوع بمیرم
پس باید از الان دنبال فکر چاره باشم تا برای خودم سر پناه و غذا پیدا کنم
البته باید اول اینجا رو بگردم تا سر نخ هایی پیدا کنم........
حس کردم خیلی وقته خوابیدم
پا شدم که دور و اطراف مو ببینم
وقتی بلند شدم
اولش کم مونده بود از تعجب شاخ در بیارم چون........
صحنه ای که من دیدم......
خودم بود که بهم چاقو زده بودن
من اون صحنه رو از بالا میدیدم
و تازه فهمیدم......
من مردم
درسته ...
وقتی که داشتم تو پیاده رو می دویدم
جلوی بانک چند تا دزد رو دیدم که به بانک دست برد زدن
من خواستم وایسم ولی نتونستم ....
و دزدا فکر کردن میخوام بهشون حمله کنم
و بهم یکی شون چاقو زد.....
و سیاهی.....
وقتی هم که چشم باز کردم الان بود
که داشتم خودمو میدیدم...
معلوم نیست که چه اتفاقی قراره برام بیوفته......
سیاهی...
از زبان خودم
ایتای(آخ درد دارم)
ای اینجا کجاست؟
جنگل؟
یادم نمیاد جنگل رفته باشم
شاید کسی منو آورده اینجا
نمیدونم.....
خشش
ص.. صدای چی بود
فکر کنم باد بود
بهتره برم و همینطوری اینجا نمونم
آره شاید اینجوری بهتر باشه
ا اما کجا برم
نمیدونم اصلا مغذم کار نمی کنه
اما مطمئنم یه راهی پیدا میکنم......
اوم اینجا جاده نیست؟
اگه جاده نیست یعنی من داخل جنگل هستم و کسی این اطراف زندگی نمی کنه که جنگل یا منو اینجا از ماشین پیاده کنه
البته اگه قبل از اینکه اینجا بیام سوار ماشین شده باشم
صبر کن ببینم من اصلا دقت نکردم......
لباس هام تغییر کرده
چ چطور
ولی درخت های اینجا هم با جایی که زندگی میکردم فرق میکنه
حس میکنم همه جا یجورایی مثل نقاشیه متحرکه
نمیدونم ولی امکانش هست که.......
مثل انیمه ها
من تو یه دنیای دیگه تناسخ پیدا کردددددددددددددم
دنیای مثل انیمه ها
ی یعنی ممکنه اینجا دنیای انیمه ها باشه؟
امیدوارم😄
ولی نباید تا قبل از مطمعن شدن از این موضوع بمیرم
پس باید از الان دنبال فکر چاره باشم تا برای خودم سر پناه و غذا پیدا کنم
البته باید اول اینجا رو بگردم تا سر نخ هایی پیدا کنم........
۸.۸k
۱۵ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.