Part14
Part14
پسرعموی مغرورم
آت ویو
الان سه ماه ازاون اتفاقا میگذره و من از جونگ کوک طلاق گرفتم و اونم رفت با هانای هرزه ازدواج کرد و الآنم پیش آنا و تهیونگ زندگی میکنم هرچقدر گفتم که میخوام برم نزاشتن بعد الان جالبیش اینجاست از لج من کوک همش با اون هرزه خونه ی تهیونگینا پلاسن ولی دارم فکر میکنم من فقط۲۳سالمه که آنقدر بلا سرم اومده خودمو شاد نشون میدم ولی در واقع از درون نابودم
_سلام داداش
÷سلام کوکی
&سلام
@سلام
(اینجا این هرزهه همش با عشوه حرف میزنه)
+سلام آقای جانگ کوک و سلام خانم هانا
_سلام آت
@هوم
+هوم و سرطان
@چته مگه من چی گفتم
+هیچی دوست ندارم باهات هم کلام بشم چون میترسم هرزه بشم
@ولی توکه خودت هرزه ای
+شاید باشم ولی مثل جنابعالی اثبات نشده
(بچه ها آت سیگما شده🤣شاید باورتون نشه ولی ادمینتون اخلاقش اینجوریه یه دوست دارم بهم میگه سیگما)
&خ..خب کیک درست کردم بریم بخوریم
+اوکی بریم
_ات شنیدم میری سره کار
+میتونم بپرسم به شما چه ربطی داره بعدم شنیده هاتونو بزارین واس خودتون
_چرا گارد میگیری
+حداقل واسه هول بودن گارد نمیگیرم
÷بچه ها بسه
+راستی تهیونگ ازت یه سوال دارم
÷بپرس
+تو بخاطر شغلت مجبوری بری توی بارها معامله کنی
÷خب
+بعد از اونجایی که میدونم کلی دختر خوش اندام اونجاست
÷خب
+ولی در تعجبم که تو با اونا تا حالا رابطه نداشتی
_تو از کجا میدونی که تهیونگ باهاشون رابطه نداشته
+چون من شدم دستیار تهیونگ💀🗿
_😳
+چرا چشمات اندازه ی سوراخه هرزت شد
@ببین کاری نکن بگیرم اینجا بزنمت نمیدونم امروز مشکلت چیه ما هرروز همو میبینیم ولی اینجوری نیستی
+چرا بودم ولی از بسکه کلت تو گوشی بودو داشتی با هانسو چت میکردی هواست نبود
@چ..ی تو چی م..ی.گی؟
+آها راستی اون روز دیدمت درحال بوسیدن هانسو
_هانا آت راست میگه
@نه ددی
+عوق حالم بهم خورد دارم فکر میکنم چقدر ک-ص-خ-ل بودم که همچین کصشعری مثل ددی میگفتم
اینم پارت جدید.
دارم از بلک پینگ فیک مینویسم البته لز کاپل هم جنی و لیسا هست دیگه بای بای
پسرعموی مغرورم
آت ویو
الان سه ماه ازاون اتفاقا میگذره و من از جونگ کوک طلاق گرفتم و اونم رفت با هانای هرزه ازدواج کرد و الآنم پیش آنا و تهیونگ زندگی میکنم هرچقدر گفتم که میخوام برم نزاشتن بعد الان جالبیش اینجاست از لج من کوک همش با اون هرزه خونه ی تهیونگینا پلاسن ولی دارم فکر میکنم من فقط۲۳سالمه که آنقدر بلا سرم اومده خودمو شاد نشون میدم ولی در واقع از درون نابودم
_سلام داداش
÷سلام کوکی
&سلام
@سلام
(اینجا این هرزهه همش با عشوه حرف میزنه)
+سلام آقای جانگ کوک و سلام خانم هانا
_سلام آت
@هوم
+هوم و سرطان
@چته مگه من چی گفتم
+هیچی دوست ندارم باهات هم کلام بشم چون میترسم هرزه بشم
@ولی توکه خودت هرزه ای
+شاید باشم ولی مثل جنابعالی اثبات نشده
(بچه ها آت سیگما شده🤣شاید باورتون نشه ولی ادمینتون اخلاقش اینجوریه یه دوست دارم بهم میگه سیگما)
&خ..خب کیک درست کردم بریم بخوریم
+اوکی بریم
_ات شنیدم میری سره کار
+میتونم بپرسم به شما چه ربطی داره بعدم شنیده هاتونو بزارین واس خودتون
_چرا گارد میگیری
+حداقل واسه هول بودن گارد نمیگیرم
÷بچه ها بسه
+راستی تهیونگ ازت یه سوال دارم
÷بپرس
+تو بخاطر شغلت مجبوری بری توی بارها معامله کنی
÷خب
+بعد از اونجایی که میدونم کلی دختر خوش اندام اونجاست
÷خب
+ولی در تعجبم که تو با اونا تا حالا رابطه نداشتی
_تو از کجا میدونی که تهیونگ باهاشون رابطه نداشته
+چون من شدم دستیار تهیونگ💀🗿
_😳
+چرا چشمات اندازه ی سوراخه هرزت شد
@ببین کاری نکن بگیرم اینجا بزنمت نمیدونم امروز مشکلت چیه ما هرروز همو میبینیم ولی اینجوری نیستی
+چرا بودم ولی از بسکه کلت تو گوشی بودو داشتی با هانسو چت میکردی هواست نبود
@چ..ی تو چی م..ی.گی؟
+آها راستی اون روز دیدمت درحال بوسیدن هانسو
_هانا آت راست میگه
@نه ددی
+عوق حالم بهم خورد دارم فکر میکنم چقدر ک-ص-خ-ل بودم که همچین کصشعری مثل ددی میگفتم
اینم پارت جدید.
دارم از بلک پینگ فیک مینویسم البته لز کاپل هم جنی و لیسا هست دیگه بای بای
۳۰۵
۲۲ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.