خوبم ولی خوب نیستم...
خوبم ولی خوب نیستم...
قلبم درد میکنه ولی نمیکنه...
خستم ولی خسته نیستم...
ناراحتم ولی ناراحت نیستم...
میخوام برم ولی نمیخوام برم...
میخوام خوب باشم ولی نمیخوام خوب باشم...
میخوام احساساتمو روشن کنم ولی نمیخوام احساساتمو روشن کنم...
گشنمه ولی گشنم نیست...
میخوام یخ خوردن و بزارم کنار ولی نمیخوام...
میخوام بخوابم ولی نمیخوام بخوابم...
پس
گاهی، خودمان دوست نداریم حالمان خوب شود،
چرا که "درد"، آخرین حلقهی اتصالمان به چیزیست که از دست دادیم.
قلبم درد میکنه ولی نمیکنه...
خستم ولی خسته نیستم...
ناراحتم ولی ناراحت نیستم...
میخوام برم ولی نمیخوام برم...
میخوام خوب باشم ولی نمیخوام خوب باشم...
میخوام احساساتمو روشن کنم ولی نمیخوام احساساتمو روشن کنم...
گشنمه ولی گشنم نیست...
میخوام یخ خوردن و بزارم کنار ولی نمیخوام...
میخوام بخوابم ولی نمیخوام بخوابم...
پس
گاهی، خودمان دوست نداریم حالمان خوب شود،
چرا که "درد"، آخرین حلقهی اتصالمان به چیزیست که از دست دادیم.
۸۵۲
۱۶ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.