نام فیک = دوست پسر روانی من
نام فیک = دوست پسر روانی من
پارت = ۲۵
ات : جونگکوک یکم دیر کرده بود یکم که نه خیلی فک نکنم
بتونیم امشب بریم به مهمونی ...... نکنه....
تو همین فکرا بودم که صدای باز شدن در اومد
سریع بدو بدو رفتم سمت در
محکم جونگکوک رو بغل کردم
کوک : بیبی دلت برام تنگ شد؟
ات : خ..ب آر.. آره
خیلی هم .. تنگ..ش.. شد
کوک : ا. ت رو بغل کردم که متوجه لباسش شدم
از بغلم اومد بیرون
........ببینم این چیه؟
به لباس اشاره کرد
ات : این خب.... آم... لباسه دیگه....
کوک عوضش کن (جدی)
ات : عا کوکی گیر نده دیگه
کوک : گفتم عوضش کن یکم بلندتر و جدی و نگاه ترسناک
ات : ک.. کوکی ق.. قو.. قول میدم هر کاری بگ.. بگی انجام بدم
بزار اینو ب... بپوشم.
کوک : ترسو خر
ات : من خر نیسم عمته ترسو هم نیستم من اگه نترسم تو به
گام میدی
کوک : خیلی خب شیطونک من
هرکاری که بخوام...؟...
ات : آره لبخند شیطانی
کوک : اوکی الان ازت چیزی نمیخوام آماده ای دیگه؟ بریم؟
ات : يس
میگم... زیادی ددی طور ... جذاب ... نشدی
کوک : آره اتفاقا دخترا رو کشته بدم عه یاد اون فیلمه افتادم که
کوکی تو بغل ته دراز کشید
ات : پاهامو کوبوندم زمین
+
جونگکوکککک
پارت = ۲۵
ات : جونگکوک یکم دیر کرده بود یکم که نه خیلی فک نکنم
بتونیم امشب بریم به مهمونی ...... نکنه....
تو همین فکرا بودم که صدای باز شدن در اومد
سریع بدو بدو رفتم سمت در
محکم جونگکوک رو بغل کردم
کوک : بیبی دلت برام تنگ شد؟
ات : خ..ب آر.. آره
خیلی هم .. تنگ..ش.. شد
کوک : ا. ت رو بغل کردم که متوجه لباسش شدم
از بغلم اومد بیرون
........ببینم این چیه؟
به لباس اشاره کرد
ات : این خب.... آم... لباسه دیگه....
کوک عوضش کن (جدی)
ات : عا کوکی گیر نده دیگه
کوک : گفتم عوضش کن یکم بلندتر و جدی و نگاه ترسناک
ات : ک.. کوکی ق.. قو.. قول میدم هر کاری بگ.. بگی انجام بدم
بزار اینو ب... بپوشم.
کوک : ترسو خر
ات : من خر نیسم عمته ترسو هم نیستم من اگه نترسم تو به
گام میدی
کوک : خیلی خب شیطونک من
هرکاری که بخوام...؟...
ات : آره لبخند شیطانی
کوک : اوکی الان ازت چیزی نمیخوام آماده ای دیگه؟ بریم؟
ات : يس
میگم... زیادی ددی طور ... جذاب ... نشدی
کوک : آره اتفاقا دخترا رو کشته بدم عه یاد اون فیلمه افتادم که
کوکی تو بغل ته دراز کشید
ات : پاهامو کوبوندم زمین
+
جونگکوکککک
۱۴.۵k
۱۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.