درحال جنگ(پارت شیش)
*و شینوبو از خونه میتسوری رفت
ساعت: 6:00
*میتسوری تنها شد
میتسوری: درحال گریه و فریاد زد: چرااا شینوبو مگه من چی گفتم، من فقط خواستم که برات یه خوراکی بپزم شینوبو سان متاسفم
شینوبو: با خودش میگه: بنظرم خیلی با میتسوری بد حرف زدم، اون دختر حساس و زودرنجه، امیدوارم ناراحت نشه. حیف الان خیلی از خونش دورم، وگرنه که میرفتم اژش معذرت خواهی میکردم
کلاغ شینوبو: کوچو ساما، کوچو ساما، توجه کنید، به گل سر شما شنود وصله، یکی از دوازده کیزوکی درحال تماشای شماست
کوچو ساما، توجه کنید، گل سرتون رو دربیارید، کوچو ساما غارررر، غاررر
شینوبو: هااااهه، چی، شنود، یکی از دوازده کیزوکی، این خیلی بده، شمشیر و گلسر و کل لباسام تو خونه میتسوری بودن، پس یعنی اونجا تو خونه میتسوری هم حتما یه ردیاب یه یه شنود هست، باید با میتسوری خوب حرف میزدم، الان دیگه دیره
باید چکار کنم...........
میتسوری: یعنی میتسوری الان کجاست؟!
امیدوارم حالش خوب باشه.......
کلاغ میتسوری: کانروجی ساما، کانروجی ساما، لطفا توجه کنید، به کوچو ردیاب وصل شده، غاااررر، غارررر، کانروجی ساما
میتسوری: چییی، ای وای شینوبو سان
اوبانای میاد خونه میتسوری
اوبانای: کانروجی، لطفا و لطفا جوراباتو دربیار
میتسوری: چییییی، ایگورو سان اخه
اوبانای: عب نداره من رومو اونور میکنم
میتسوری: ای واییی
سرخ میشه و جوراباشودرمیاره
میتسوری: ایگورو سان ازت خجالت میکشم خب، چرا باید جورابامو در میووردم
اوبانای: چون نمیتونن ردتو بزنن
ساعت: 6:00
*میتسوری تنها شد
میتسوری: درحال گریه و فریاد زد: چرااا شینوبو مگه من چی گفتم، من فقط خواستم که برات یه خوراکی بپزم شینوبو سان متاسفم
شینوبو: با خودش میگه: بنظرم خیلی با میتسوری بد حرف زدم، اون دختر حساس و زودرنجه، امیدوارم ناراحت نشه. حیف الان خیلی از خونش دورم، وگرنه که میرفتم اژش معذرت خواهی میکردم
کلاغ شینوبو: کوچو ساما، کوچو ساما، توجه کنید، به گل سر شما شنود وصله، یکی از دوازده کیزوکی درحال تماشای شماست
کوچو ساما، توجه کنید، گل سرتون رو دربیارید، کوچو ساما غارررر، غاررر
شینوبو: هااااهه، چی، شنود، یکی از دوازده کیزوکی، این خیلی بده، شمشیر و گلسر و کل لباسام تو خونه میتسوری بودن، پس یعنی اونجا تو خونه میتسوری هم حتما یه ردیاب یه یه شنود هست، باید با میتسوری خوب حرف میزدم، الان دیگه دیره
باید چکار کنم...........
میتسوری: یعنی میتسوری الان کجاست؟!
امیدوارم حالش خوب باشه.......
کلاغ میتسوری: کانروجی ساما، کانروجی ساما، لطفا توجه کنید، به کوچو ردیاب وصل شده، غاااررر، غارررر، کانروجی ساما
میتسوری: چییی، ای وای شینوبو سان
اوبانای میاد خونه میتسوری
اوبانای: کانروجی، لطفا و لطفا جوراباتو دربیار
میتسوری: چییییی، ایگورو سان اخه
اوبانای: عب نداره من رومو اونور میکنم
میتسوری: ای واییی
سرخ میشه و جوراباشودرمیاره
میتسوری: ایگورو سان ازت خجالت میکشم خب، چرا باید جورابامو در میووردم
اوبانای: چون نمیتونن ردتو بزنن
۴۹۹
۲۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.