یه دیوونه دنبالم کرده!!!(part34)
+منو دست کم نگیر بچه!(یه دفعه بردش هوا و دو نفری افتادن تو استخر)
×داریم غرق میشیم!(هی تو اب دست و پا می زد)
+نه تا وقتی که بابایی اینجاس.
کوک رفت تو اب بغلش کردو شنا کرد سمت لبه ی استخر، کوک یه تیشرت سفید با یه شلوارک مشکی تنش بود، قبلا دستش تتو نداشت، کل دستش رو تتو شده بودش ، وقتی از اب اومد بیرون دختر بچه رفت سمت دستش و به تتو ها دست زد.
×بابایی، این اسم مامانه؟
+اره، بلد نیستی بخونی بی سواد؟!
×من فقط 5 سالمه انتظار داری خوندن بلد باشم(قهر کرد)
+خیلی شبیه مادرتی!!!اونم هر نیم ساعت قهر می کرد، یاد اون روزا بخیر کاشکی دلش رو نمی شکوندم.(به دستاش خیره میشه تا دخترش اشک هاشو نبینه)
×بابایی(از موهای باباش میگیره)تو سوختی(فرار می کنه)
+ای پدر سوخته!!!
دختر سریع اومد سمت من و پشتم قایم شد که کوک متوجه من شد.
+أهم اهم سلام خانم اینجا کاری دارید؟!
_ها؟ بله بله اومدم برای آگهی ای که زده بودید.
×خاله تکون نخور بابام ممکنه منو بخوره.
_(زیر ماسک خندید)
+هی بچه بیا اینور!
×نمو خوام!(از لباسش کشید)
+هی لباس این خانم رو نکش!
×ور ور ور (فرار می کنه)
_من می تونم برم؟
+بله برید پیش اجوما تا بهتون بگه چیکار کنید.(بعد میره دنبال دخترش)
_اها باشه.
رفتم از پله های امارت بالا، اومدم جلوی در دیدم دیوار یکم خطکشی شده فهمیدم که اندازه قد دختر بچس، چه جالب اسم بچم رو نمی دونم.
یه دست به خط کشی ها کشیدم، کوک همشون رو نوشته بود:
(شروع به خوندن می کنه)_کایلا، یک سالگی.
_کایلا یک سال و نیم.
_کایلا دو سالگی...
#بی_تی_اس.
#کیپاپ.
#نامجون.
#بلکپینک.
#وی.
#جیمین.
#جونگکوک.
#جین.
#آهنگ.
#موسیقی.
#جنی.
#لیسا.
#جیسو.
#رزی.
#شوگا.
#جیهوپ.
×داریم غرق میشیم!(هی تو اب دست و پا می زد)
+نه تا وقتی که بابایی اینجاس.
کوک رفت تو اب بغلش کردو شنا کرد سمت لبه ی استخر، کوک یه تیشرت سفید با یه شلوارک مشکی تنش بود، قبلا دستش تتو نداشت، کل دستش رو تتو شده بودش ، وقتی از اب اومد بیرون دختر بچه رفت سمت دستش و به تتو ها دست زد.
×بابایی، این اسم مامانه؟
+اره، بلد نیستی بخونی بی سواد؟!
×من فقط 5 سالمه انتظار داری خوندن بلد باشم(قهر کرد)
+خیلی شبیه مادرتی!!!اونم هر نیم ساعت قهر می کرد، یاد اون روزا بخیر کاشکی دلش رو نمی شکوندم.(به دستاش خیره میشه تا دخترش اشک هاشو نبینه)
×بابایی(از موهای باباش میگیره)تو سوختی(فرار می کنه)
+ای پدر سوخته!!!
دختر سریع اومد سمت من و پشتم قایم شد که کوک متوجه من شد.
+أهم اهم سلام خانم اینجا کاری دارید؟!
_ها؟ بله بله اومدم برای آگهی ای که زده بودید.
×خاله تکون نخور بابام ممکنه منو بخوره.
_(زیر ماسک خندید)
+هی بچه بیا اینور!
×نمو خوام!(از لباسش کشید)
+هی لباس این خانم رو نکش!
×ور ور ور (فرار می کنه)
_من می تونم برم؟
+بله برید پیش اجوما تا بهتون بگه چیکار کنید.(بعد میره دنبال دخترش)
_اها باشه.
رفتم از پله های امارت بالا، اومدم جلوی در دیدم دیوار یکم خطکشی شده فهمیدم که اندازه قد دختر بچس، چه جالب اسم بچم رو نمی دونم.
یه دست به خط کشی ها کشیدم، کوک همشون رو نوشته بود:
(شروع به خوندن می کنه)_کایلا، یک سالگی.
_کایلا یک سال و نیم.
_کایلا دو سالگی...
#بی_تی_اس.
#کیپاپ.
#نامجون.
#بلکپینک.
#وی.
#جیمین.
#جونگکوک.
#جین.
#آهنگ.
#موسیقی.
#جنی.
#لیسا.
#جیسو.
#رزی.
#شوگا.
#جیهوپ.
۱۱.۳k
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.