فیک گل رزم 🌹
part13
پام گیر کرد به پایه تخت و
افتادم روش
قلبم تند میزد
پایان ویو
ویو جونکوک
امد جلو و افتاد روم
فاصله صورتمون نیم سانت هم نبود
میتونستم زربان قلبشو حس کنم
پایان ویو
+هی پاشو (بلند)
×تو روی منی (خمار)
+ام ببخشید
خواستم پاشم که منو گرفت
+ولم کن خب
×نمیخوام
+ولم کن یکمی( بلند)
نمیخوام( آروم)
+بهت گفتم ولم کن( خیلی بلند)
ویو تهیونگ
باسر درد بدی از خواب بیدار شدم
صدای سر و صدا میو مد از اتاق امدم بیرون و طبقه پایینو نگاه کردم وای چه تمیز شده
به اطراف نگاهی انداختم پسرا نبودند
از اتاق جونکوک صدای داد و بیداد میومد
رفتم سمت اتاق
دیدم این دختره افتاده روی جونکوک داد میزنه
ولم کن ولم کن
خیلی عصبی شدم
رفتم سمت دختره و بلندش کردم روی شونم
_شما دوتا چیکار میکنید
+من هیچ کاری نمیکردم پام گیر کرد به تخت افتادم روش ولی دیگه ولم نمیکرد
×فقط میخواستم بدونه اذیت کردن دیگران چه حسی داره همین
_جونکوک دیگه به این دختر دست نمیزنی فهمیدی ( آروم)
×این کیه که انقدر برات اهمیت داره تهیونگ(بلند)
تهیونگ چیزی نگفت و همین جوری که جویون روی دوشش بود بردتش به یک اتاق
_دیگه اتاقت اینجاست بقل اتاق من اون یکی اتاق هم اتاق جیمینه فهمیدی( مهربون)
+جیمین کدومه؟
_بعلا بهت نشون میدم در مورد دیشب هم اینبار نادیده میگیرم ولی دفحه بعد....
+هم باشه
تهیونگ اینو گفت و رفت
پام گیر کرد به پایه تخت و
افتادم روش
قلبم تند میزد
پایان ویو
ویو جونکوک
امد جلو و افتاد روم
فاصله صورتمون نیم سانت هم نبود
میتونستم زربان قلبشو حس کنم
پایان ویو
+هی پاشو (بلند)
×تو روی منی (خمار)
+ام ببخشید
خواستم پاشم که منو گرفت
+ولم کن خب
×نمیخوام
+ولم کن یکمی( بلند)
نمیخوام( آروم)
+بهت گفتم ولم کن( خیلی بلند)
ویو تهیونگ
باسر درد بدی از خواب بیدار شدم
صدای سر و صدا میو مد از اتاق امدم بیرون و طبقه پایینو نگاه کردم وای چه تمیز شده
به اطراف نگاهی انداختم پسرا نبودند
از اتاق جونکوک صدای داد و بیداد میومد
رفتم سمت اتاق
دیدم این دختره افتاده روی جونکوک داد میزنه
ولم کن ولم کن
خیلی عصبی شدم
رفتم سمت دختره و بلندش کردم روی شونم
_شما دوتا چیکار میکنید
+من هیچ کاری نمیکردم پام گیر کرد به تخت افتادم روش ولی دیگه ولم نمیکرد
×فقط میخواستم بدونه اذیت کردن دیگران چه حسی داره همین
_جونکوک دیگه به این دختر دست نمیزنی فهمیدی ( آروم)
×این کیه که انقدر برات اهمیت داره تهیونگ(بلند)
تهیونگ چیزی نگفت و همین جوری که جویون روی دوشش بود بردتش به یک اتاق
_دیگه اتاقت اینجاست بقل اتاق من اون یکی اتاق هم اتاق جیمینه فهمیدی( مهربون)
+جیمین کدومه؟
_بعلا بهت نشون میدم در مورد دیشب هم اینبار نادیده میگیرم ولی دفحه بعد....
+هم باشه
تهیونگ اینو گفت و رفت
۴.۰k
۱۸ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.