قمار؟! p14
اول بگم بچه ها حال روحیم زیاد خوب نیس به خاطر همین کم فعالیت میکنم🙂💔
ویو ا.ت
ساعت تقریبا ۱۱ شب بود که صدای در اومد و در باز شد دیدم کوک زخمی شده و تهیونگ از دستش خونریزی داره و جیمین سرش زخمیه خیلی ترسیدم و بدو بدو رفتم جلو
ا.ت:چ...چ...چی....چی...چیشده؟(با لحن ترسیده)
جیمین:بیا گوشیم رو بردار زنگ بزن جی هوپ بیاد
ویو ا.ت
بدون تلف کردن وقت زنگ زدم
صحبت تلفتیشون
ا.ت:س..سلام جی هوپ زود بیا اینجا
جی هوپ:چیشده ا.ت؟
ا.ت:کوک و ته و جیمین زخمی شدن
اممم چیزه منظورم ارباب هاس بیا زود هیونگ
جی هوپ:باش گریه نکن اومدم
۵ دقیقه بعد جیهوپ اومد و سریع رفت بالا و درو بست
۳۰ دقیقه بعد جق هوپ اومد بیرون
ا.ت:چیشد؟
جی هوپ:آسیب دیدگی جیمین و تهیونگ بد بود ولی خوب میشه ولی کوک خیلی بد خونریزی کرده و خیلی عمیق زخمی شده باید استراحت کنه
ا.ت:ایشششش بائو غر غر هاشو تحمل کنم حتما اون دوتا هم اینجا میمونن اونا خونه زندگی ندارن؟
جی هوپ:😂😂😂
ا.ت:نخند 😠
جی هوپ: تو واقا هنوز بچه ای
ا.ت: به ت چه ایششش
بعد رفت
ویو ا.ت
الان موقع خوبی بود که فرار کنم کوک و ته و جیمین زخمی شدن منم میتونم راحت فرار کنم ولی کوک چی من عاشقشم
نه ا.ت دختر به خودت بیا پسرا بدجنسن تورو به عنوان عروسک خودشون میخوان احمق باید فرار کنی
با هزارررررر بدبختی فرار کرد که گشادیم میاد بنویسم
بادیگارد:ارباب ارباب دختره فرار کرده
کوک:چییییییی اخخخخ(عربده)
تهیونگ :احمق تکون نخور (داد)
کوک:احمقااااا نمیتونید مواظب یه دختر باشید که حتی یه خر میتونه ازش مراقبت کنه؟(عربده)
جیمین:وایی سرم کوک آروم باش پیداش میکنیم ،شما کصخلا پاشید برید پیداش کنید(داد)
بادیگارد:چشممممم(ترسیده و فراررررر)
رفتن دنبال ا.ت ولی پیداش نکردن
ویو ا.ت
با خودم پول داشتم با اینکه فرار کردم و باید خس خوبی داشته باشم ولی حالم خوب تیس چرا حس میکنم دلم برای کوک و اون ۲تا میمون تنگ شده وایی برم خونه میا
تق تق
میا:کیه؟
ا.ت:منم
میا:ا.تتتتتت
بغلش میکنه و میبره داخل
میا:جیشد جرا اینجایی؟
ا.ت:(کل ماجرا رو تعریف میکنه)
میا:پس میگی عاشق کوک شدی
ا.ت:فک کنم
میا:فراموشش کن تو آزادی
ا.ت:نمیتونم اینجا باشم پیدام میکنه ولی الان حالش خوب نیس میا نگرانشم نگران ۳تاشون چه گوهی بخورم؟
میا:آروم دختر نفس بگیر خب زنگ بزن بهش ولی مکان و بلوتوث رو خاموش کن
ا.ت:باش
زنگ زدن
جیمین:الو بله بفرمایید
ا.ت:جیمین(با صدای گرفته به خاطر گریه)
جیمین:ا.تت کجایی دختر چرا فرار کردی(داد)
ا.ت:جیمین تروخدا داد نزن حال کوک چطورع؟
جیمین:بعد رفتن تو داره فقط دادوبیداد میکنه کجایی بیام دنبالت؟
ا.ت:نمیگم چون میدونم اگه برگردم زنده نمیمونم
کوک:ا.تتت خودتی ا.تتت
ا.ت:کوک...تو..تویی؟
کوک:.....
ویو ا.ت
ساعت تقریبا ۱۱ شب بود که صدای در اومد و در باز شد دیدم کوک زخمی شده و تهیونگ از دستش خونریزی داره و جیمین سرش زخمیه خیلی ترسیدم و بدو بدو رفتم جلو
ا.ت:چ...چ...چی....چی...چیشده؟(با لحن ترسیده)
جیمین:بیا گوشیم رو بردار زنگ بزن جی هوپ بیاد
ویو ا.ت
بدون تلف کردن وقت زنگ زدم
صحبت تلفتیشون
ا.ت:س..سلام جی هوپ زود بیا اینجا
جی هوپ:چیشده ا.ت؟
ا.ت:کوک و ته و جیمین زخمی شدن
اممم چیزه منظورم ارباب هاس بیا زود هیونگ
جی هوپ:باش گریه نکن اومدم
۵ دقیقه بعد جیهوپ اومد و سریع رفت بالا و درو بست
۳۰ دقیقه بعد جق هوپ اومد بیرون
ا.ت:چیشد؟
جی هوپ:آسیب دیدگی جیمین و تهیونگ بد بود ولی خوب میشه ولی کوک خیلی بد خونریزی کرده و خیلی عمیق زخمی شده باید استراحت کنه
ا.ت:ایشششش بائو غر غر هاشو تحمل کنم حتما اون دوتا هم اینجا میمونن اونا خونه زندگی ندارن؟
جی هوپ:😂😂😂
ا.ت:نخند 😠
جی هوپ: تو واقا هنوز بچه ای
ا.ت: به ت چه ایششش
بعد رفت
ویو ا.ت
الان موقع خوبی بود که فرار کنم کوک و ته و جیمین زخمی شدن منم میتونم راحت فرار کنم ولی کوک چی من عاشقشم
نه ا.ت دختر به خودت بیا پسرا بدجنسن تورو به عنوان عروسک خودشون میخوان احمق باید فرار کنی
با هزارررررر بدبختی فرار کرد که گشادیم میاد بنویسم
بادیگارد:ارباب ارباب دختره فرار کرده
کوک:چییییییی اخخخخ(عربده)
تهیونگ :احمق تکون نخور (داد)
کوک:احمقااااا نمیتونید مواظب یه دختر باشید که حتی یه خر میتونه ازش مراقبت کنه؟(عربده)
جیمین:وایی سرم کوک آروم باش پیداش میکنیم ،شما کصخلا پاشید برید پیداش کنید(داد)
بادیگارد:چشممممم(ترسیده و فراررررر)
رفتن دنبال ا.ت ولی پیداش نکردن
ویو ا.ت
با خودم پول داشتم با اینکه فرار کردم و باید خس خوبی داشته باشم ولی حالم خوب تیس چرا حس میکنم دلم برای کوک و اون ۲تا میمون تنگ شده وایی برم خونه میا
تق تق
میا:کیه؟
ا.ت:منم
میا:ا.تتتتتت
بغلش میکنه و میبره داخل
میا:جیشد جرا اینجایی؟
ا.ت:(کل ماجرا رو تعریف میکنه)
میا:پس میگی عاشق کوک شدی
ا.ت:فک کنم
میا:فراموشش کن تو آزادی
ا.ت:نمیتونم اینجا باشم پیدام میکنه ولی الان حالش خوب نیس میا نگرانشم نگران ۳تاشون چه گوهی بخورم؟
میا:آروم دختر نفس بگیر خب زنگ بزن بهش ولی مکان و بلوتوث رو خاموش کن
ا.ت:باش
زنگ زدن
جیمین:الو بله بفرمایید
ا.ت:جیمین(با صدای گرفته به خاطر گریه)
جیمین:ا.تت کجایی دختر چرا فرار کردی(داد)
ا.ت:جیمین تروخدا داد نزن حال کوک چطورع؟
جیمین:بعد رفتن تو داره فقط دادوبیداد میکنه کجایی بیام دنبالت؟
ا.ت:نمیگم چون میدونم اگه برگردم زنده نمیمونم
کوک:ا.تتت خودتی ا.تتت
ا.ت:کوک...تو..تویی؟
کوک:.....
۱۱.۴k
۰۹ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.