پارت ۲
پارت ۲
الورا: همه جمع شده بودن برای استقبال که اومدن
گارا: وایی خوش اومدین
نونا: وایی دوست عزیزم خیلی وقته ندیدمت دلم تنگ شده بود
سوهو: سلام رفیق
جونگ: سلام چطوری؟ پیر شدیا
سوهو: تو هم دست کمی از من نداری اما(دارن شوخی میکنن میخندن)
ویو: جیمین
خدایا باورم نمیشه اون ... اون اته چرا انقدر خوشگلههه
ات: اوپاااااا(پرید بغلش جمینم متقابل بغلش کرد)
جیمین: پرنسسم کوچولو دلم برات خیلی خیلی خیلی تنگ شده بود
ات: اول که من کوچولو نیستم دوما منم دلم تنگ شده بود
جیمین: اوخ کیوتت
الورا: این دوتا هنوز تو بغل هم بودن که هیونینگ کای اومد دید اینا توی بغل همن رفت سمتشون
هیونینگ کای: عشقم اگه رفع دلتنگیت با رفیقت تموم شد منم بغل کن
ات: وایی کای تو کی اومدی خب بزار معرفی کنم
کای: اول بغلم کن
جیمین: برای چی دستور میدی؟
کای: خب میخوام دوست دخترمو بغل کنم مشکلی داری
ات: الان موقع این کارا نیست کای من بعدا بغلت میکنم اول بزار اشناتون کنم جیمین ایشون کای دوست پسرمه و کای جیمین دوست دوران بچگیامه هرچند الانم بهترین رفیقمه و خوشحالم که میبینمش
جیمین: منم خوشحالم که میبینمت و پیشتم پرنسس
کای: پرنسس؟ گفتی پرنسس؟
جیمین: آره مشکلت؟
ات: کای دوباره شروع نکن
گارا: خب بچه ها بیاید بریم سر میز شام
الورا: همه رفتن سر میز شام ات وسط جیمین و کای نشسته بود
نونا: خب ات دخترم از کارو بار چه خبر شنیدم توی شرکت پدرت کار میکنی
ات: بله خاله جون همینطوره
نونا: خوبه دیگه الانم که آقای جونگ و سوهو باهم شریک شدن تو و جیمین باهم توی شرکت پدرتون کار میکنید و با همید قبلا هم بازی بودید الان هم کار
کای: یعنی چی که توی یه شرکتید یعنی چی که شریک هستین؟ چرا به من نگفتی ات؟
دونگ ووک: لازم نکرده خواهر من همه چیو بهت بگه
کای: چرا مگه دوست دخترم نیست؟
دونگ ووک: دوست دخترته بردت که نیست مردک
کای: تو به کی میگی مردک؟
دونگ ووک: به تو
گارا: عههه بسه شروع نکنید دیگه
ات: کای بسه دیگه
کای: توهم فقط به من گیر بده یکمم به داداشت گیر بده دیگه
جیمین: مواظب حرفایی که میزنی باش
کای: به تو چه
ات: کای بسهههه اون وقت میگی چرا از تو اینجور بحث ها از تو دفاع نمیکنم چون همیشه کسی که شورشو در میاره تویی
کای:.....
کامنت و لایک بزارید حمایتا کمه
الورا: همه جمع شده بودن برای استقبال که اومدن
گارا: وایی خوش اومدین
نونا: وایی دوست عزیزم خیلی وقته ندیدمت دلم تنگ شده بود
سوهو: سلام رفیق
جونگ: سلام چطوری؟ پیر شدیا
سوهو: تو هم دست کمی از من نداری اما(دارن شوخی میکنن میخندن)
ویو: جیمین
خدایا باورم نمیشه اون ... اون اته چرا انقدر خوشگلههه
ات: اوپاااااا(پرید بغلش جمینم متقابل بغلش کرد)
جیمین: پرنسسم کوچولو دلم برات خیلی خیلی خیلی تنگ شده بود
ات: اول که من کوچولو نیستم دوما منم دلم تنگ شده بود
جیمین: اوخ کیوتت
الورا: این دوتا هنوز تو بغل هم بودن که هیونینگ کای اومد دید اینا توی بغل همن رفت سمتشون
هیونینگ کای: عشقم اگه رفع دلتنگیت با رفیقت تموم شد منم بغل کن
ات: وایی کای تو کی اومدی خب بزار معرفی کنم
کای: اول بغلم کن
جیمین: برای چی دستور میدی؟
کای: خب میخوام دوست دخترمو بغل کنم مشکلی داری
ات: الان موقع این کارا نیست کای من بعدا بغلت میکنم اول بزار اشناتون کنم جیمین ایشون کای دوست پسرمه و کای جیمین دوست دوران بچگیامه هرچند الانم بهترین رفیقمه و خوشحالم که میبینمش
جیمین: منم خوشحالم که میبینمت و پیشتم پرنسس
کای: پرنسس؟ گفتی پرنسس؟
جیمین: آره مشکلت؟
ات: کای دوباره شروع نکن
گارا: خب بچه ها بیاید بریم سر میز شام
الورا: همه رفتن سر میز شام ات وسط جیمین و کای نشسته بود
نونا: خب ات دخترم از کارو بار چه خبر شنیدم توی شرکت پدرت کار میکنی
ات: بله خاله جون همینطوره
نونا: خوبه دیگه الانم که آقای جونگ و سوهو باهم شریک شدن تو و جیمین باهم توی شرکت پدرتون کار میکنید و با همید قبلا هم بازی بودید الان هم کار
کای: یعنی چی که توی یه شرکتید یعنی چی که شریک هستین؟ چرا به من نگفتی ات؟
دونگ ووک: لازم نکرده خواهر من همه چیو بهت بگه
کای: چرا مگه دوست دخترم نیست؟
دونگ ووک: دوست دخترته بردت که نیست مردک
کای: تو به کی میگی مردک؟
دونگ ووک: به تو
گارا: عههه بسه شروع نکنید دیگه
ات: کای بسه دیگه
کای: توهم فقط به من گیر بده یکمم به داداشت گیر بده دیگه
جیمین: مواظب حرفایی که میزنی باش
کای: به تو چه
ات: کای بسهههه اون وقت میگی چرا از تو اینجور بحث ها از تو دفاع نمیکنم چون همیشه کسی که شورشو در میاره تویی
کای:.....
کامنت و لایک بزارید حمایتا کمه
۴.۰k
۱۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.