سناریو درخواستی :)
وقتی اینقدر کوچولویی که تو بغلشون گم میشی🌟
چان: لطفا همیشه همینقدر کوچولو بمون عزیزم
لینو:بغلت می کنه که میاد دم گوشت میگه : می دونستی نه تنها خیلی خوشگلی خیلی هم کوچولویی؟
میگی : من کوچولو نیستم!
میگه :مطمئنی؟ فک نکنم بیب.
چانگبین : دلم می خواد خفت کنم عزیزم. از بس کوچولو موچولویی
هان: آه عزیزم خیلی کوچولویی. اینقدر خوردنی نباش.
هیونجین : تو رو روی پاهاش می زاره میگه :الان دیگه کوچولو نیستی بیب. نه؟
فیلیکس : تو حتی از منم کوچولو تری! مثل یه فرشته ی کوچولویه ریزه میزه ای.
سونگمین : عزیزم همیشه همینقدر کوچولو بمون باشه؟
ای ان: با دست هاش موهاتو نوازش می کنه و میگه : اینقدر کوچولویی که گم می شی
چان: لطفا همیشه همینقدر کوچولو بمون عزیزم
لینو:بغلت می کنه که میاد دم گوشت میگه : می دونستی نه تنها خیلی خوشگلی خیلی هم کوچولویی؟
میگی : من کوچولو نیستم!
میگه :مطمئنی؟ فک نکنم بیب.
چانگبین : دلم می خواد خفت کنم عزیزم. از بس کوچولو موچولویی
هان: آه عزیزم خیلی کوچولویی. اینقدر خوردنی نباش.
هیونجین : تو رو روی پاهاش می زاره میگه :الان دیگه کوچولو نیستی بیب. نه؟
فیلیکس : تو حتی از منم کوچولو تری! مثل یه فرشته ی کوچولویه ریزه میزه ای.
سونگمین : عزیزم همیشه همینقدر کوچولو بمون باشه؟
ای ان: با دست هاش موهاتو نوازش می کنه و میگه : اینقدر کوچولویی که گم می شی
۱۳.۸k
۰۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.