پارت ۶۰ : Black Woolf..
اجوما دوباره برای جونگ کوک غذا آورد ولی چون جونگ کوک لجش گرفته بود غذا رو نخورد
و پاهاشو بغل کرد و روی تخت نشست و داشت آروم گریه میکرد خیلی حالش بد بود
حدودا یک ساعت از موقعی که اجوما غذای جونگ کوک رو آورده بود گذشته بود که تهیونگ قفل در رو باز کرد و اومد تو و دید ظرف غذا دست نخورده اس و جونگ کوکم با چشمای قرمز و بینی قرمز خیلی کیون بغض کرده بود
تهیونگ اروم ولی کمی عصبانی رفت به سمت جونگ کوک
تهیونگ : چرا خودت رو اینقدر آزار میدی هان
جونگ کوک : تو منو دزدیدی
تهویتگ : دزدیدم خوب کاری کردم اگه نمیکردم که تو العان ماله یکی دیگه بودی
جونگ کوک : مطمعن باش من آخرش فقط و فقط همین بودم متوجه ای همین پدرو مادرم هم اجازه نمیدادند هیچ کس بیاد فهمیدی کیم هیچکس ( بغض آخرش با داد )
تهیونگ : غذات رو و دار بخور اینقدرم ضعیف نباش دلم برای اون کوک شیطون تنگ شده
۲۰ دیقه بعد
تهیونگ : جونگ کوک چرا غذات رو نخوردی
جونگ کوک : گشنم نیست به اجوما بگو بیا ببردش
تهیونگ: دلت واسه بم ت نشده دیگه نه
جونگ کوک : کیمممم عوضی کاری به اون نداشته باش
تهیونگ : ۱۰ دیقه دیگه اینجا خوردی که خوردی نخوردی دیگه عواقبش بل خودته
۱۰ دیقه بعد
پسر تا کمتر از نیمی از غذا رو خورده بود
ولی شیرموزش رو تقریبا خورده بود
تهیونگ اومد تو
تهیونگ : تو چ
جونگ کوک : نمیتونم دیگه بخورم
تهیونگ : هوف حاضر شد و تا ۵ دیقه دیگه بیا پایین آروم در کمد رو باز کرد همه ی لباس ها برند بود
دیگه واقعا از این برند پوشیدن خسته شده بود
یه تیشرت کرمی و شلوارش با سویشرت رو ورداشت طبقه ی آخرم انواع رنگ ماسک بود یه ماسک کرمی ست لباساش و کفشی کهبه استایلش بیاد و استایلش رو کامل کنه
آروم رفت به سمت تهیونگ که خیلی جذاب و هات به ماشین تکیه داده بود
تهیونگ : چقدر کیوت شدی
جونگ کوک : ممنون
سوار ماشین شدن
تهیونگ : خب میخوام ببرمت یه جای خیلی خوب که حسابی حال و هوات عوض میشه
جونگ کوک سری تکون داد
توی ی جاده پر از درخت شکوفه های گیلاس بودن
جونگ کوک شیشه رو اورد پایین و دساش رو داد بیرون و خیلی کیوت شده بوو وقتی که بلد به صورتش و موهاش میخورد
موهاش توی هوا در حال پرواز بودن و حیلی کیوت کرده بودنش
جونگ کوک : وای خیلی خوبه
تهیونگ : واقعا از اینجا خوشت اومده
جونگ کوک : واقعا جای خوشگلی
تهیونگ: ولی به خوشگلی توکه نمیرسه ( زیر لب )
و پاهاشو بغل کرد و روی تخت نشست و داشت آروم گریه میکرد خیلی حالش بد بود
حدودا یک ساعت از موقعی که اجوما غذای جونگ کوک رو آورده بود گذشته بود که تهیونگ قفل در رو باز کرد و اومد تو و دید ظرف غذا دست نخورده اس و جونگ کوکم با چشمای قرمز و بینی قرمز خیلی کیون بغض کرده بود
تهیونگ اروم ولی کمی عصبانی رفت به سمت جونگ کوک
تهیونگ : چرا خودت رو اینقدر آزار میدی هان
جونگ کوک : تو منو دزدیدی
تهویتگ : دزدیدم خوب کاری کردم اگه نمیکردم که تو العان ماله یکی دیگه بودی
جونگ کوک : مطمعن باش من آخرش فقط و فقط همین بودم متوجه ای همین پدرو مادرم هم اجازه نمیدادند هیچ کس بیاد فهمیدی کیم هیچکس ( بغض آخرش با داد )
تهیونگ : غذات رو و دار بخور اینقدرم ضعیف نباش دلم برای اون کوک شیطون تنگ شده
۲۰ دیقه بعد
تهیونگ : جونگ کوک چرا غذات رو نخوردی
جونگ کوک : گشنم نیست به اجوما بگو بیا ببردش
تهیونگ: دلت واسه بم ت نشده دیگه نه
جونگ کوک : کیمممم عوضی کاری به اون نداشته باش
تهیونگ : ۱۰ دیقه دیگه اینجا خوردی که خوردی نخوردی دیگه عواقبش بل خودته
۱۰ دیقه بعد
پسر تا کمتر از نیمی از غذا رو خورده بود
ولی شیرموزش رو تقریبا خورده بود
تهیونگ اومد تو
تهیونگ : تو چ
جونگ کوک : نمیتونم دیگه بخورم
تهیونگ : هوف حاضر شد و تا ۵ دیقه دیگه بیا پایین آروم در کمد رو باز کرد همه ی لباس ها برند بود
دیگه واقعا از این برند پوشیدن خسته شده بود
یه تیشرت کرمی و شلوارش با سویشرت رو ورداشت طبقه ی آخرم انواع رنگ ماسک بود یه ماسک کرمی ست لباساش و کفشی کهبه استایلش بیاد و استایلش رو کامل کنه
آروم رفت به سمت تهیونگ که خیلی جذاب و هات به ماشین تکیه داده بود
تهیونگ : چقدر کیوت شدی
جونگ کوک : ممنون
سوار ماشین شدن
تهیونگ : خب میخوام ببرمت یه جای خیلی خوب که حسابی حال و هوات عوض میشه
جونگ کوک سری تکون داد
توی ی جاده پر از درخت شکوفه های گیلاس بودن
جونگ کوک شیشه رو اورد پایین و دساش رو داد بیرون و خیلی کیوت شده بوو وقتی که بلد به صورتش و موهاش میخورد
موهاش توی هوا در حال پرواز بودن و حیلی کیوت کرده بودنش
جونگ کوک : وای خیلی خوبه
تهیونگ : واقعا از اینجا خوشت اومده
جونگ کوک : واقعا جای خوشگلی
تهیونگ: ولی به خوشگلی توکه نمیرسه ( زیر لب )
۱۰.۲k
۲۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.