چند پارتی کوک(پارت آخر)
چند پارتی کوک(پارت آخر)
ا،ت و کوک در حال بوسیدن هم بودن که از هم جدا شدن و ا،ت و کوک داشتن به همدیگه نگاه میکردن و....
کوک: خیلییییییییی دوست دارم
ا،ت:منم تو رو خیلی دوست دارم
کوک:نظرت چیه ادامشو بریم داخل اتاق هاع؟
ا،ت: نخیرم برو اونور
ا،ت کوک رو کنار میکشه و دوباره به اشپزیش بر می گرده کوک هم اونو از پشت بغل کرده و هی گردن ا،ت رو می بوسه یا گاز میگیره
ا،ت ویو:
هی گردنمو یا گاز میگرفت یا میبوسید برگشتمو بهش گفتم:یااا بس کن
کوک: نوموخواممم(کیوت)
ا،ت: واییییی خودتو اونجوری نکن کیوتی
ا،ت:حالا ولم کن و برو میزو بچین
کوک:بوسم کن بعد میرم
ا،ت:بیا(بوسه ای سطحی به لب کوک میزنه)
کوک: پس من رفتم
کوک و ا،ت هم به زندگی قبلیخودشون برگشتن که پر از عشق بود
ا،ت و کوک در حال بوسیدن هم بودن که از هم جدا شدن و ا،ت و کوک داشتن به همدیگه نگاه میکردن و....
کوک: خیلییییییییی دوست دارم
ا،ت:منم تو رو خیلی دوست دارم
کوک:نظرت چیه ادامشو بریم داخل اتاق هاع؟
ا،ت: نخیرم برو اونور
ا،ت کوک رو کنار میکشه و دوباره به اشپزیش بر می گرده کوک هم اونو از پشت بغل کرده و هی گردن ا،ت رو می بوسه یا گاز میگیره
ا،ت ویو:
هی گردنمو یا گاز میگرفت یا میبوسید برگشتمو بهش گفتم:یااا بس کن
کوک: نوموخواممم(کیوت)
ا،ت: واییییی خودتو اونجوری نکن کیوتی
ا،ت:حالا ولم کن و برو میزو بچین
کوک:بوسم کن بعد میرم
ا،ت:بیا(بوسه ای سطحی به لب کوک میزنه)
کوک: پس من رفتم
کوک و ا،ت هم به زندگی قبلیخودشون برگشتن که پر از عشق بود
۴۰۹
۲۲ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.