گفتم: این نره خر هارو جمع کنن بندارن توی ون
گفتم: این نره خر هارو جمع کنن بندارن توی ون
تهیونگ و نینا و جئون با هم رفتن منو جیمین هم با هم
سوار بنز شدم و حرکت کردم
تا رسیدیم به انبار
همه ی اون افرادی که من رو محاصره کرده بودن دونه به دونه بادست به زنجیر وصل کرده بودیم
اول از همه تیغ رو برداشتم و روی بدنشون نقاشی میکشیدم
و بعد با شلاق نقاشی هارو چاپ میکردم
و بعد با یک تیر کل اون نقاشی ها رو پاک. میکردم
خون هاروی صورتم ریخته بودن کل لباس مشکی با رنگ خون پوشیده شده بود
(حالتون بد شد)
از انبار خارج شدم و سوار ماشین شدم
و رسیدم خونه
لباس هامو عوض کردم
حموم 1 ساعت گرفتم و اومدم بیرون تیشرت آبی با شلوارک ست پوشیدم
تنها کاری الان دوست دارم فیلم با غذا
رفتم جاجامینگو دوکبوکی همبرگر سیب زمینی و رامیون درست کردم
نشستم روی مبل پاهام رو دراز کردم
و غذا ها رو گذاشتم روی میز
فیلم باب اسفنجی گذاشتم تا خواستم غذا بخورم
صدای زنگ در اومد رفتم در رو باز کردم
جیمین و میا فلیکسو جینا بود
ات: نمیشه من یه جیزی کوفت کنم اما شما 4 تا نباشید
تهیونگ و نینا و جئون با هم رفتن منو جیمین هم با هم
سوار بنز شدم و حرکت کردم
تا رسیدیم به انبار
همه ی اون افرادی که من رو محاصره کرده بودن دونه به دونه بادست به زنجیر وصل کرده بودیم
اول از همه تیغ رو برداشتم و روی بدنشون نقاشی میکشیدم
و بعد با شلاق نقاشی هارو چاپ میکردم
و بعد با یک تیر کل اون نقاشی ها رو پاک. میکردم
خون هاروی صورتم ریخته بودن کل لباس مشکی با رنگ خون پوشیده شده بود
(حالتون بد شد)
از انبار خارج شدم و سوار ماشین شدم
و رسیدم خونه
لباس هامو عوض کردم
حموم 1 ساعت گرفتم و اومدم بیرون تیشرت آبی با شلوارک ست پوشیدم
تنها کاری الان دوست دارم فیلم با غذا
رفتم جاجامینگو دوکبوکی همبرگر سیب زمینی و رامیون درست کردم
نشستم روی مبل پاهام رو دراز کردم
و غذا ها رو گذاشتم روی میز
فیلم باب اسفنجی گذاشتم تا خواستم غذا بخورم
صدای زنگ در اومد رفتم در رو باز کردم
جیمین و میا فلیکسو جینا بود
ات: نمیشه من یه جیزی کوفت کنم اما شما 4 تا نباشید
۴.۳k
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.