من که مجنون توام مست و مفتون توام .
من که مجنون توام مست و مفتون توام .
در جهان افسانه ام زان که افسون توام .
با که گویم راز دل من که دل خون توام .
من کیم دلداده ای حسرت نصیبم وای بر من .
نا امید از چاره دردم طبیبم وای بر من .
من که در کویت ندارم جز گناه بی گناهی .
بی گنه خونین دل از طعن رقیبم وای بر من .
گل بسوزد از غمم در چمن گر بگذرم .
من ز حسرت همچو گل جامه بر تن بردرم .
گر بگرید چشم من بگذرد اشک از سرم .
در جهان افسانه ام زان که افسون توام .
با که گویم راز دل من که دل خون توام .
من کیم دلداده ای حسرت نصیبم وای بر من .
نا امید از چاره دردم طبیبم وای بر من .
من که در کویت ندارم جز گناه بی گناهی .
بی گنه خونین دل از طعن رقیبم وای بر من .
گل بسوزد از غمم در چمن گر بگذرم .
من ز حسرت همچو گل جامه بر تن بردرم .
گر بگرید چشم من بگذرد اشک از سرم .
۱.۴k
۱۳ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.