I fell in love with a lawyer ? ✨👩💼
گونگ چان : ات میخوام دو تا قبل از رفتنم بهت بگم
۱ : ………………………………… ( یونجی : یاع فکر کردید جمله ی اول رو بهتون میگم شما از داستان هیچی نمیدونی با جمله ی اول پشماتون میریزه برین جمله ی دوم )
۲ : شاید من عشق واقعیت نبودم پس سعی کن بدون من خوب زندگی کنی و عشق واقعیت رو پیدا کنی من از اون بالا حواسم بهت هست
چان یه لبخند ملیح زد و پلیس ها دارش زدن
ات : هه هه هه ( نفس نفس زدن )
ات ویو
دوباره خواب اون صحنه ی نحس اون روز رو دیدم
خوش بختانه با صدای الارم گوشیم بیدار شدم
ساعت رو نگاه کردم ساعت ۶:۳۰ بود
بعد از اون اتفاق ( که بعدا میفهمید ) من کره رو ترک کردم و به امریکا سفر کردم و یک وکیل شدم فقط بخواطر گونگ چان
هیچوق نمیزارم سرنوشت کسی شبیه گونگ چان شه
از رو تختم پاشدم لباس خوابم رو عوض کردم
یه شلوار کرمی مایل به سفید پوشیدم و یه بلوز سفید
روش هم یه کت آبی پوشیدم و برای جذاب تر شدنش یه کمر بند روی کتم بستم و کیف کرمی مایل به سفیدم رو برداشتم و موبایلم
و وسایل آرایشیم و کلید خونه و ماشین و ایر پادم رو گذاشتم تو کیفم
( اسلاید دوم )
رفتم سمت آشپز خونه فلاسکم رو برداشتم و توش قهوه ریختم
دادگاه ساعت ۸ شروع میشد پس وقت داشتم
یه برش از کیکی که دیروز خریده بودم رو برداشتم خوردم
و همراهش یک ذره قهوه
همینجور که داشتم میخوردم موبایلم زنگ زد
برای پارت بعد
لایک : ۸ تا
کامنت : ۵ تا
دوستون دارم نارنگی ها بای بای ✨👩💼
۱ : ………………………………… ( یونجی : یاع فکر کردید جمله ی اول رو بهتون میگم شما از داستان هیچی نمیدونی با جمله ی اول پشماتون میریزه برین جمله ی دوم )
۲ : شاید من عشق واقعیت نبودم پس سعی کن بدون من خوب زندگی کنی و عشق واقعیت رو پیدا کنی من از اون بالا حواسم بهت هست
چان یه لبخند ملیح زد و پلیس ها دارش زدن
ات : هه هه هه ( نفس نفس زدن )
ات ویو
دوباره خواب اون صحنه ی نحس اون روز رو دیدم
خوش بختانه با صدای الارم گوشیم بیدار شدم
ساعت رو نگاه کردم ساعت ۶:۳۰ بود
بعد از اون اتفاق ( که بعدا میفهمید ) من کره رو ترک کردم و به امریکا سفر کردم و یک وکیل شدم فقط بخواطر گونگ چان
هیچوق نمیزارم سرنوشت کسی شبیه گونگ چان شه
از رو تختم پاشدم لباس خوابم رو عوض کردم
یه شلوار کرمی مایل به سفید پوشیدم و یه بلوز سفید
روش هم یه کت آبی پوشیدم و برای جذاب تر شدنش یه کمر بند روی کتم بستم و کیف کرمی مایل به سفیدم رو برداشتم و موبایلم
و وسایل آرایشیم و کلید خونه و ماشین و ایر پادم رو گذاشتم تو کیفم
( اسلاید دوم )
رفتم سمت آشپز خونه فلاسکم رو برداشتم و توش قهوه ریختم
دادگاه ساعت ۸ شروع میشد پس وقت داشتم
یه برش از کیکی که دیروز خریده بودم رو برداشتم خوردم
و همراهش یک ذره قهوه
همینجور که داشتم میخوردم موبایلم زنگ زد
برای پارت بعد
لایک : ۸ تا
کامنت : ۵ تا
دوستون دارم نارنگی ها بای بای ✨👩💼
۱۰.۰k
۱۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.