P1
هه!..
چقدر من دیگه بدبختمـ….…..
او سلام ببخشید که خودم رو معرفی نکردم
بنده کیم هانا هستم که به دلایلی شدم جئون هانا
شاید بپرسین چرا هانا
خب
بامن بیا به ۲سال قبل تا بهت بگم چرا
فلش بک
هوفف بلخره تونستم از دست اون مافیای عوضی فرار
کنم باید سریع برم خونه ی یونا رفیقم
…:پیداش کردین؟
بادیگارد:بله قربان
…:آفرین کارت خوبه
بادیگارد:ارباب
…:ها!
بادیگارد:میتونم یه سوال بپرسم؟
…:بپرس
بادیگارد:اسمه شما چیه
…:اوووو پس این سوال مسخره بود هوممم اوکی
من جئون جونگکوک هستم
بادیگارد:…..
کوک:حالا که فهمیدی من میخوام یه چیزی رو بهت بگم
بادیگارد:بله
کوک:تو قراره بااین راز بمیری
بادیگارد:چی
بنگ
کوک:هه فکردی من این راز رو بهت میگم احمق!
هوی شماها زود باشین این جنازه رو جمع کنید
بادیگارد ها:چشم
کوک:هوم من تورو پیدا میکنم کوچولو
پایان فلش بک
خب حالا اینجا بازم سوال میشه واستون که چرا من الان بدبخت شدم
اینو میتونید تو ادامه ی فیک بهفمین
ویوهانا
ساعت ۶:۰۰صبح
باحس خفگی از بیدار شدم که دیدم
بله آقای جئون محکم منع بدبخت رو بغل کرده
هانا:کوک
کوک:….
هانا:کوککک
کوک:هومممم جانم بیب(صدای بم)
هانا:داری خفم میکنی
کوک:هوم اوکی بیب
دستش رو شل کرد
کوک:بیب
هانا :چته
کوک:بهت رو دادم آدم شدی واسم
هانا:….(ترسیده)
کوک میشه گفت این۲سالی که نبودم سادیسمی گرفته بود و دکترا هم گفتن راه درمانی نداره
دیگه بخواد تنبیهم کنه چه شود
هانا:کوک
کوک:مگه صدبار بهت نگفتم منو ددی صدا کن هوم؟
هانا:…
کوک:با چندتا اسپنک آدم میشی هوم
هانا:…..
ادامه دارد…….
چقدر من دیگه بدبختمـ….…..
او سلام ببخشید که خودم رو معرفی نکردم
بنده کیم هانا هستم که به دلایلی شدم جئون هانا
شاید بپرسین چرا هانا
خب
بامن بیا به ۲سال قبل تا بهت بگم چرا
فلش بک
هوفف بلخره تونستم از دست اون مافیای عوضی فرار
کنم باید سریع برم خونه ی یونا رفیقم
…:پیداش کردین؟
بادیگارد:بله قربان
…:آفرین کارت خوبه
بادیگارد:ارباب
…:ها!
بادیگارد:میتونم یه سوال بپرسم؟
…:بپرس
بادیگارد:اسمه شما چیه
…:اوووو پس این سوال مسخره بود هوممم اوکی
من جئون جونگکوک هستم
بادیگارد:…..
کوک:حالا که فهمیدی من میخوام یه چیزی رو بهت بگم
بادیگارد:بله
کوک:تو قراره بااین راز بمیری
بادیگارد:چی
بنگ
کوک:هه فکردی من این راز رو بهت میگم احمق!
هوی شماها زود باشین این جنازه رو جمع کنید
بادیگارد ها:چشم
کوک:هوم من تورو پیدا میکنم کوچولو
پایان فلش بک
خب حالا اینجا بازم سوال میشه واستون که چرا من الان بدبخت شدم
اینو میتونید تو ادامه ی فیک بهفمین
ویوهانا
ساعت ۶:۰۰صبح
باحس خفگی از بیدار شدم که دیدم
بله آقای جئون محکم منع بدبخت رو بغل کرده
هانا:کوک
کوک:….
هانا:کوککک
کوک:هومممم جانم بیب(صدای بم)
هانا:داری خفم میکنی
کوک:هوم اوکی بیب
دستش رو شل کرد
کوک:بیب
هانا :چته
کوک:بهت رو دادم آدم شدی واسم
هانا:….(ترسیده)
کوک میشه گفت این۲سالی که نبودم سادیسمی گرفته بود و دکترا هم گفتن راه درمانی نداره
دیگه بخواد تنبیهم کنه چه شود
هانا:کوک
کوک:مگه صدبار بهت نگفتم منو ددی صدا کن هوم؟
هانا:…
کوک:با چندتا اسپنک آدم میشی هوم
هانا:…..
ادامه دارد…….
۸.۰k
۳۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.