*پارت8* {فیک}
*پارت8* {فیک}
ا/ت:تهیونگ من واقعا خوابم میاد بیا به خوابیم.( خسته )
تهیونگ:باش بیا بخوابیم.
بیا بغلم.
ا/ت:باش( خنده)
*فلش بک صبح*
ا/ت:با نور بلند شدم برگشتم دیدم تهیونگ این شاهزاده ها خوابیده داشتم نگاش میکردم که یهو بیدار شد.
تهیونگ:صبح بخیر عشقم.
ا/ت:صبح بخیر عشقم.
تهیونگ:پاشدم رفتم سرویس اومدم تو اتاق دیدم ا/ت خوابه هنوز بیدارش نکردم. رفتم کتو شلوارمو برداشتم . پوشیدم...
ا/ت:کجا میری عشقم؟
تهیونگ:امروز باید برم شرکت جلسه دارم.
ا/ت: صبحونه نمیخوری ؟
تهیونگ:نه تو شرکت یه چیز میخورم.
ا/ت:باش.
تهیونگ:ا/ت بیا کراواتمو درست کن نمیتونم ببندمش.
ا/ت:باش.
تهیونگ:وقتی کراواتمو درست کرد یه بوسه از لباش گرفتم.
ا/ت:دیدم تهیونگ یهو بوسیدم. عشقم
تهیونگ:جونم
ا/ت:برای شام چی دوست داری درست کنم؟
تهیونگ:دوکبوکی
ا/ت:باش.
تهیونگ:وای دلم کیمچی خواست.
ا/ت:( خنده)اونم پرست میکنم.
تهیونگ:مرسی. عشقم من میرم خدافظ.
ا/ت:خدافظ.
*نیم ساعت بعد*
تهیونگ که رفت رفتم سرویس بهداشتی کارهای لازم و انجام دادم اومدم بیرون رفتم صبحونمو خوردم اومدم اتاقم رفتم یه دوش گرفتم اومدم بیرون.روتین پوستیمو انجام دادم. یه لباس انتخاب کردم گزاشتم رو تخت داشتم به این فک میکردم که تهیونگ صبح گفت دلش کیمچی خواست. تصمیم گرفتن گرفتم براش درست کنم ببرم شرکت...
گایز خیلی خیلی ببخشید کم شد جبران میکنم نتونستم پارت بزارم.❤
خواستم نظرتون درمورد این چیه بگم مثلا امروز تهیونگ رفته شرکت چی پوشیده؟یا ا/ت میخواد بره چی پوشیده
نظرتون رو بگید تو کامنتا😉
ا/ت:تهیونگ من واقعا خوابم میاد بیا به خوابیم.( خسته )
تهیونگ:باش بیا بخوابیم.
بیا بغلم.
ا/ت:باش( خنده)
*فلش بک صبح*
ا/ت:با نور بلند شدم برگشتم دیدم تهیونگ این شاهزاده ها خوابیده داشتم نگاش میکردم که یهو بیدار شد.
تهیونگ:صبح بخیر عشقم.
ا/ت:صبح بخیر عشقم.
تهیونگ:پاشدم رفتم سرویس اومدم تو اتاق دیدم ا/ت خوابه هنوز بیدارش نکردم. رفتم کتو شلوارمو برداشتم . پوشیدم...
ا/ت:کجا میری عشقم؟
تهیونگ:امروز باید برم شرکت جلسه دارم.
ا/ت: صبحونه نمیخوری ؟
تهیونگ:نه تو شرکت یه چیز میخورم.
ا/ت:باش.
تهیونگ:ا/ت بیا کراواتمو درست کن نمیتونم ببندمش.
ا/ت:باش.
تهیونگ:وقتی کراواتمو درست کرد یه بوسه از لباش گرفتم.
ا/ت:دیدم تهیونگ یهو بوسیدم. عشقم
تهیونگ:جونم
ا/ت:برای شام چی دوست داری درست کنم؟
تهیونگ:دوکبوکی
ا/ت:باش.
تهیونگ:وای دلم کیمچی خواست.
ا/ت:( خنده)اونم پرست میکنم.
تهیونگ:مرسی. عشقم من میرم خدافظ.
ا/ت:خدافظ.
*نیم ساعت بعد*
تهیونگ که رفت رفتم سرویس بهداشتی کارهای لازم و انجام دادم اومدم بیرون رفتم صبحونمو خوردم اومدم اتاقم رفتم یه دوش گرفتم اومدم بیرون.روتین پوستیمو انجام دادم. یه لباس انتخاب کردم گزاشتم رو تخت داشتم به این فک میکردم که تهیونگ صبح گفت دلش کیمچی خواست. تصمیم گرفتن گرفتم براش درست کنم ببرم شرکت...
گایز خیلی خیلی ببخشید کم شد جبران میکنم نتونستم پارت بزارم.❤
خواستم نظرتون درمورد این چیه بگم مثلا امروز تهیونگ رفته شرکت چی پوشیده؟یا ا/ت میخواد بره چی پوشیده
نظرتون رو بگید تو کامنتا😉
۱۱.۵k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.