های کیوتا پارت هشتم رمان اولش اره ولی الان نه
لیسا: سلام پسرا خوبین؟
همه جز کوک: مرسی لیلی تو خوبی؟
لیسا: م.. ممنون خوبم؛..... بعد یه حال و احوال پرسی کوتاه رفتیم نشستیم روی صندلیای مخصوص هر گروه که ماله بلک پینک پشت بی تی اس بود... کوک چرا اینجوری رفتار کردم؟... اصلا جوابمو نداد! انگاری تو شک بود!
کوک: همینکه دیدم لیسا و سهون دارن باهم دیگه صحبت میکنن حالم خیلی بد شد و اصلا نفهمیدم بلک پینک برگشته بود و من نه تشویق کردم نه تعظیم!
جیمین: کوکی اگه حالت بده برو خونه
کوک: ا..... اره می.... رم
جین: منتظر یه تعارف بودی😐😂
کوک: ا... ای سرم!
جین: کوک چی شد😳
تهیونگ: نه کوک جین بگو به استف ها بیان
لیسا: جانگکوک از سر جاش بلند شد انگار حالش خوب نبود که یهو از هوش رفت
جانگکوک: چشمامو ک باز کردم رسیده بودیم خونه.... باز خونه! بازم اتاق! بازم این زندگی! من انتظار داشتم چشمامو که بستم دیگه بازش نکنم! ولی انگار هیچوقت ارزوم براورده نمیشه
جیمین: جونگ کوک خوبی؟
جانگکوک: مراسم چی شد؟
جین: میخوان جوایز رو اهدا کنن
کوک: چرا اینجایید؟
جیهوپ: خب تو حالت بده😑
کوک: برین من مطمئنم که برنده میشیم
شوگا: با اون اجرایی که ما داشتیم از مراسم پرتمون نکنن بیرون خوبه😐
استف: برنده جایزه بهترین بند بوی سال شدین برا دریافت جایزه سریع برین رو استیج❤️
شوگا: 😐
کوک: برید منم حالم خوبه میرم خونه
جیمین: باشه
تهیونگ: مراقب خودت باش
کوک: چند روزی از اون ماجرا گذشت و خیلی حالم بده بعضی وقتا فکر خودکشی به سرم میزنه😐❤️🩹امروز مثلامهمونی دسته جمعی داریم و من اومدم تو حیاط قدم بزنم.....
لیسا: کوک میشه باهات حرف بزنم؟
کوک: ها. ا.... اره.....
برای پارتب عد بالای دو لایک و یک نظر
همه جز کوک: مرسی لیلی تو خوبی؟
لیسا: م.. ممنون خوبم؛..... بعد یه حال و احوال پرسی کوتاه رفتیم نشستیم روی صندلیای مخصوص هر گروه که ماله بلک پینک پشت بی تی اس بود... کوک چرا اینجوری رفتار کردم؟... اصلا جوابمو نداد! انگاری تو شک بود!
کوک: همینکه دیدم لیسا و سهون دارن باهم دیگه صحبت میکنن حالم خیلی بد شد و اصلا نفهمیدم بلک پینک برگشته بود و من نه تشویق کردم نه تعظیم!
جیمین: کوکی اگه حالت بده برو خونه
کوک: ا..... اره می.... رم
جین: منتظر یه تعارف بودی😐😂
کوک: ا... ای سرم!
جین: کوک چی شد😳
تهیونگ: نه کوک جین بگو به استف ها بیان
لیسا: جانگکوک از سر جاش بلند شد انگار حالش خوب نبود که یهو از هوش رفت
جانگکوک: چشمامو ک باز کردم رسیده بودیم خونه.... باز خونه! بازم اتاق! بازم این زندگی! من انتظار داشتم چشمامو که بستم دیگه بازش نکنم! ولی انگار هیچوقت ارزوم براورده نمیشه
جیمین: جونگ کوک خوبی؟
جانگکوک: مراسم چی شد؟
جین: میخوان جوایز رو اهدا کنن
کوک: چرا اینجایید؟
جیهوپ: خب تو حالت بده😑
کوک: برین من مطمئنم که برنده میشیم
شوگا: با اون اجرایی که ما داشتیم از مراسم پرتمون نکنن بیرون خوبه😐
استف: برنده جایزه بهترین بند بوی سال شدین برا دریافت جایزه سریع برین رو استیج❤️
شوگا: 😐
کوک: برید منم حالم خوبه میرم خونه
جیمین: باشه
تهیونگ: مراقب خودت باش
کوک: چند روزی از اون ماجرا گذشت و خیلی حالم بده بعضی وقتا فکر خودکشی به سرم میزنه😐❤️🩹امروز مثلامهمونی دسته جمعی داریم و من اومدم تو حیاط قدم بزنم.....
لیسا: کوک میشه باهات حرف بزنم؟
کوک: ها. ا.... اره.....
برای پارتب عد بالای دو لایک و یک نظر
۷.۴k
۱۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.