^Love Fik^²
^Love Fik^²
وید ته
رفته بودم خرید برای خواهرم و خودمم میخواستم
عطر بخرم
اگه این بچه ی فامیل رو گیر بیارم
اخه چرا اون عطر؟اون عطر برام خاص بوددددددددددد
عه عطر فروشی
(بعد از خرید)
با خواهرم سوارماشین شدیم و داشتم از پارکینگ میووردمش بیرون که خورد به یه ماشین دیگه
اوف
پیاده شدم
عررر لامبورگینی سفید خوشبختی رو باید ازروی صاحب این ماشین بسازنا
همینطوری داشتم نگاه میکردم که یه دختر جذاب دیدم
+وای ماشینممم اخه کدوم پفیوزی اومده اینکارو کرده
بهش همه چیو گفتم و گفت عجله دارم و رفت
ولی خدایی دختر باحالی بوداا
میا:او داداشم عاشق شده نه؟
_چی فک.....چی نه کی گفته؟
میا:یعنی واقعا رو ات کراشی
_ ات؟
میا:اسمش اته دختر شریک بابا
_عه دختر شریک باباس ، چه جالب
میا:قبلا هم کلاسیم بود اون موقع هم جذاب بود و خیلی گنگ بود
اون موقع ک ۱۵ سالمون بود دفاع شخصی بلد بود یه نفر سر من قلدری کرد و ات اومد حسابشون رو گذاش کف دستش..خلاصه بهش مدیونم
_اها
میا:یه زن داداش توراهه😉😂
_ یااااا
+چیه خووو من میشم خواهر شوهر بعد میشم عمههه گیگیلی
_حتما.⁴ بار
میا:بیمزه
رسیدیم و آماده شدیم و به سمت مهمونی حرکت کردیم
همون موقع دوباره اون دختره ک اسمش ات بودو دیدیم و میا رفت سلام کرد
علامت میا:●
●عر تو پارک ات نیستی؟
+وای میا تویی؟
●ارع
+شت بیا بغلم سیسی
●اومدم
●برای داداشم اون قهرمان بازیاتو ترین کردم البته فقط یکیشونو
+داداشت ؟
●اره
_سلام
+(تعجب)سلام..شمارو احیانا جایی ندیدم؟
_بله امروز توی پارکینگ پاساژ VSRP(حالا یه چیزی مثلا)
+او بله درسته
+خب بفرمایید
+میا
●هان..
+میگم
●نکنه روی داداشم کراشی(طوری گف ک تهیونگ بشنوع)
+چی میگی..معذرت میخوام آقای کیم..میخواستم بگم تو دختر شریک بابامی ن؟
●اره از کجا فهمیدی؟
+دیدمت وقتی اومده بودی خونمون
●پس چرا نیومدی
+بیرون از حیاط قایم شده بودم چون فک میکردم بابام نیس و رفته بودم بار
●و طبق معمول لباس باز پوشیده بودی
+اره
وید ته
رفته بودم خرید برای خواهرم و خودمم میخواستم
عطر بخرم
اگه این بچه ی فامیل رو گیر بیارم
اخه چرا اون عطر؟اون عطر برام خاص بوددددددددددد
عه عطر فروشی
(بعد از خرید)
با خواهرم سوارماشین شدیم و داشتم از پارکینگ میووردمش بیرون که خورد به یه ماشین دیگه
اوف
پیاده شدم
عررر لامبورگینی سفید خوشبختی رو باید ازروی صاحب این ماشین بسازنا
همینطوری داشتم نگاه میکردم که یه دختر جذاب دیدم
+وای ماشینممم اخه کدوم پفیوزی اومده اینکارو کرده
بهش همه چیو گفتم و گفت عجله دارم و رفت
ولی خدایی دختر باحالی بوداا
میا:او داداشم عاشق شده نه؟
_چی فک.....چی نه کی گفته؟
میا:یعنی واقعا رو ات کراشی
_ ات؟
میا:اسمش اته دختر شریک بابا
_عه دختر شریک باباس ، چه جالب
میا:قبلا هم کلاسیم بود اون موقع هم جذاب بود و خیلی گنگ بود
اون موقع ک ۱۵ سالمون بود دفاع شخصی بلد بود یه نفر سر من قلدری کرد و ات اومد حسابشون رو گذاش کف دستش..خلاصه بهش مدیونم
_اها
میا:یه زن داداش توراهه😉😂
_ یااااا
+چیه خووو من میشم خواهر شوهر بعد میشم عمههه گیگیلی
_حتما.⁴ بار
میا:بیمزه
رسیدیم و آماده شدیم و به سمت مهمونی حرکت کردیم
همون موقع دوباره اون دختره ک اسمش ات بودو دیدیم و میا رفت سلام کرد
علامت میا:●
●عر تو پارک ات نیستی؟
+وای میا تویی؟
●ارع
+شت بیا بغلم سیسی
●اومدم
●برای داداشم اون قهرمان بازیاتو ترین کردم البته فقط یکیشونو
+داداشت ؟
●اره
_سلام
+(تعجب)سلام..شمارو احیانا جایی ندیدم؟
_بله امروز توی پارکینگ پاساژ VSRP(حالا یه چیزی مثلا)
+او بله درسته
+خب بفرمایید
+میا
●هان..
+میگم
●نکنه روی داداشم کراشی(طوری گف ک تهیونگ بشنوع)
+چی میگی..معذرت میخوام آقای کیم..میخواستم بگم تو دختر شریک بابامی ن؟
●اره از کجا فهمیدی؟
+دیدمت وقتی اومده بودی خونمون
●پس چرا نیومدی
+بیرون از حیاط قایم شده بودم چون فک میکردم بابام نیس و رفته بودم بار
●و طبق معمول لباس باز پوشیده بودی
+اره
۲.۱k
۲۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.