فیکی سایه سیاه پارت 9
دایانا : من اوایل فقط راننده کای بودم بعد از 5 ماه محافظ شخصیش شدم ؛ درست همون روز کای به من گفت منو به برادرش فروخته و برادرش اخر این هفته میاد تا منو با خودش ببره اون روز کای یه قرار داشت و منم همراش رفتم توی راه بودیم که افرادش رو کشتم ماشین انداختم ته دره و بعد اتیشش زدم تا کسی نفهمه من کای کشتم بعد اومدم سئول
جیمین : از کجا بدونم راست میگی ؟چطور مطمئن شم که تو یه جاسوس نیستی ؟
دایانا : ..
تهیونگ : نه جیمین اون جاسوس نیست راست میگه کی به اسم اریک دنبالشه ولی هنوز نتونسته ردشو تا کره بزنه
کوک : از کجا میدونی
تهیونگ : الان بهم خبر دادن، اون جاسوس نیست
جیمین : کافیه ، گذشته ها گذشته ، اون الان عضو بانده
جیمین : خوب گوش کن دایانا از این به بعد تو عضوی از این خانواده ای پس حواستو جم کن و کاری نکن که به ضررت تموم بشه
دایانا : چشم رئیس
بلند شدم برم که یهو زخم روی کمرم تیر کشید و روی زانو هام افتادم
اشک از چشمام جاری شده بود درد طاقت فرسایی داشت
از دید جیمین : بلند شد که بره اما یهو روی زانو هاش افتاد زمین نفهمیدم چی شد اما هممون به سرعت رفتیم طرفش که با صورت مچاله شدش روبه رو شدیم انگار داشت درد میکشید نگران شدم
جیهوپ : دایانا ... حالت خوبه ؟!
دایانا :......
تهیونگ : جیهوپ کتشو در بیار شاید زخمش باز شده
جیهوپ با کمک تهیونگ کت چرمی رو از تنش دراورد که بعد متوجه رطوبت روی پیراهنش شد ولی چون مشکی بود مشخص نمیشد این رطوبت از چیه تا اینکه با برخورد دستش متوجه شد زخم دایانا خونریزی داره
جیهوپ : زخم روی کمرش خونریزی کرده باید سریعتر پانسمانشو عوض کنم
جیمین : بلندش کنید ببریدش بالا
بردنش بالا و روی تخت به روی شکم گذاشتنش تا جیهوپ بتونه زخمشو پانسمان کنه ، اشک روی صورتش خشک شده بود صورتش سرد بی حالت بود و فقط به جایی خیره بود انگار دیگه درد نداشت تو همین حالت بود که کم کم چشماش بسته شدن و به خواب رفت....
از دید جیمین :
جیمین : زخماش خیلی عمیقه ؟
جیهوپ : اره پارگی های بدنش شدیده طول میکشه تا خوب شه ولی این دختره کله شق به جای استراحت کردن همش راه میره
جیمین : نگران نباش نمیزارم دیگه از اتاقش بیاد بیرون حواسم بهش هست
جیهوپ: باشه پس من دیگه میرم فعلا خدافظ
جیمین : خدافظ
جیمین میره تو اتاق دایانا و کنار تختش میشینه
جیمین ؛ تو واقعا ادم عجیبی هستی نه حرف میزنی نه میخندی ، اگه امروز صورتتو اونجوری نمیدیدم فکر میکردم دردم احساس نمیکنی ، تو کی هستی ؟ چرا وقتی میبینمت دلم میخواد همش نگات کنم ،هعی...
جیمین بلند شد پتو رو روی بند نیمه لخت و پر از زخم دایانا کشید و رفت
پارتای بعد خیلی قشنگه ممنون میشم نظرتونو بگین
جیمین : از کجا بدونم راست میگی ؟چطور مطمئن شم که تو یه جاسوس نیستی ؟
دایانا : ..
تهیونگ : نه جیمین اون جاسوس نیست راست میگه کی به اسم اریک دنبالشه ولی هنوز نتونسته ردشو تا کره بزنه
کوک : از کجا میدونی
تهیونگ : الان بهم خبر دادن، اون جاسوس نیست
جیمین : کافیه ، گذشته ها گذشته ، اون الان عضو بانده
جیمین : خوب گوش کن دایانا از این به بعد تو عضوی از این خانواده ای پس حواستو جم کن و کاری نکن که به ضررت تموم بشه
دایانا : چشم رئیس
بلند شدم برم که یهو زخم روی کمرم تیر کشید و روی زانو هام افتادم
اشک از چشمام جاری شده بود درد طاقت فرسایی داشت
از دید جیمین : بلند شد که بره اما یهو روی زانو هاش افتاد زمین نفهمیدم چی شد اما هممون به سرعت رفتیم طرفش که با صورت مچاله شدش روبه رو شدیم انگار داشت درد میکشید نگران شدم
جیهوپ : دایانا ... حالت خوبه ؟!
دایانا :......
تهیونگ : جیهوپ کتشو در بیار شاید زخمش باز شده
جیهوپ با کمک تهیونگ کت چرمی رو از تنش دراورد که بعد متوجه رطوبت روی پیراهنش شد ولی چون مشکی بود مشخص نمیشد این رطوبت از چیه تا اینکه با برخورد دستش متوجه شد زخم دایانا خونریزی داره
جیهوپ : زخم روی کمرش خونریزی کرده باید سریعتر پانسمانشو عوض کنم
جیمین : بلندش کنید ببریدش بالا
بردنش بالا و روی تخت به روی شکم گذاشتنش تا جیهوپ بتونه زخمشو پانسمان کنه ، اشک روی صورتش خشک شده بود صورتش سرد بی حالت بود و فقط به جایی خیره بود انگار دیگه درد نداشت تو همین حالت بود که کم کم چشماش بسته شدن و به خواب رفت....
از دید جیمین :
جیمین : زخماش خیلی عمیقه ؟
جیهوپ : اره پارگی های بدنش شدیده طول میکشه تا خوب شه ولی این دختره کله شق به جای استراحت کردن همش راه میره
جیمین : نگران نباش نمیزارم دیگه از اتاقش بیاد بیرون حواسم بهش هست
جیهوپ: باشه پس من دیگه میرم فعلا خدافظ
جیمین : خدافظ
جیمین میره تو اتاق دایانا و کنار تختش میشینه
جیمین ؛ تو واقعا ادم عجیبی هستی نه حرف میزنی نه میخندی ، اگه امروز صورتتو اونجوری نمیدیدم فکر میکردم دردم احساس نمیکنی ، تو کی هستی ؟ چرا وقتی میبینمت دلم میخواد همش نگات کنم ،هعی...
جیمین بلند شد پتو رو روی بند نیمه لخت و پر از زخم دایانا کشید و رفت
پارتای بعد خیلی قشنگه ممنون میشم نظرتونو بگین
۴۰.۰k
۰۴ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.