سناریو
وقتی همزمان عاشقت میشن
پالت 12
ویو ا. ت :
امروز پنجشنبه و الان تو فرودگاه کره ام تا اعضا بیان بریم ایران
پروازساعت8 شبه الان7 (استایل ا. ت تو فرودگاه اسلاید دوم ()
باخودم یه کیف بایه چمدون آوردم داخل کیفم ماگ وشال که پیدا شدیم سرم کنم و گوشی ، هندزفری و...
اعضا اومدن
ا. ت: سلام
اعضا : سلام
تهیونگ : فکر نمی کنین زود اومدیم
ا. ت: دفعه پیش از پرواز جا مونده اینبار زود اومدم که جانمونیم
جیهوپ: من ذوق دارم
جونگ کوک: منم
ا. ت: بریم بشینیم
پرش زمانی به ساعت 8
وارد هواپیما شدیم
جونگ کوک و جیمین ونامجون کنار هم نشستن
تهیونگ و جیهوپ وجین هم کنار هم
بلیط منو وشوگاهم کنار هم اوفتاد وکنار پنجره
نشستم و هواپیما حرکت کرد
من قهوه خوردم برای همین خوابم نمی برد ولی شورا یک ساعت نشده خواب
وخواب سنگینی هم داره گوشی در آوردم از کیف هندزفری تو گوشم گذاشتم
داشتم آهنگ گوش میکردم که یه چیز سنگینیو رو دوشم احساس کردم سر شوگا بود خواب بود بهش دست نزدم گذاشتم بخوابه منم خوابم میومد برای همین گوشی گذاشتم تو کیف
صبح شد هواپیما نشت ساعت6 بود وشوگا بیدار کردم بلند شدیم و اعضا پیدا کردم رفتم پایین شالمو سرم گذاشتم
نامجون: چقدر بهت میاد
ا. ت: الکی بهم امید نده😭
جیهوپ : راست میگه
ا. ت: مرسی
جین تو ذهنش : این دختره هرکاری کنه با قشنگه
چمدونا مونو تحویل گرفتیم و بابامو دیدم بدو بدو رفتم پیشش بغلش کردم و اعضا هم اومدن
اعضا : سلام
بابا / ا. ت: سلام
ا. ت : بابا تو مگه میفهمی اینا چی میگن
ب. ت: هرچی بود سلام بود دیگه
ا. ت : خب بریم دیگه مامان نیومد؟
ب. ت: نه، خونه موند
سوار ماشین شدید برای دونفر دیگه جا نبود
ب. ت: خب الان چی کار کنیم
ا. ت : تاکسی میگیریم
ب. ت: پس تو با اونا برو
تاکسی اومد و راه اوفتادین( شما اینجا به شهر خودتو میرین )
داخل تاکسی جیمین و تهیونگ باهات بودن
و همش بیرون نگاه میکردن از پنجرهم ماشین وبعد خوابشون برد
که رسیدید بیدارشون کردم و رفتین داخل خونه مادرم اونجا بود و بدوبدو بغلش کرد
چمدونمو تو اتاقم گذاشتم و چمدون اعضا داخل اتاق مهمان بود
رفتیم پایین صبحانه خوردیم ولی دارم فکر میکنم باید هی برای اعضا ترجمه کنم تنم مورمور میشه
پالت 12
ویو ا. ت :
امروز پنجشنبه و الان تو فرودگاه کره ام تا اعضا بیان بریم ایران
پروازساعت8 شبه الان7 (استایل ا. ت تو فرودگاه اسلاید دوم ()
باخودم یه کیف بایه چمدون آوردم داخل کیفم ماگ وشال که پیدا شدیم سرم کنم و گوشی ، هندزفری و...
اعضا اومدن
ا. ت: سلام
اعضا : سلام
تهیونگ : فکر نمی کنین زود اومدیم
ا. ت: دفعه پیش از پرواز جا مونده اینبار زود اومدم که جانمونیم
جیهوپ: من ذوق دارم
جونگ کوک: منم
ا. ت: بریم بشینیم
پرش زمانی به ساعت 8
وارد هواپیما شدیم
جونگ کوک و جیمین ونامجون کنار هم نشستن
تهیونگ و جیهوپ وجین هم کنار هم
بلیط منو وشوگاهم کنار هم اوفتاد وکنار پنجره
نشستم و هواپیما حرکت کرد
من قهوه خوردم برای همین خوابم نمی برد ولی شورا یک ساعت نشده خواب
وخواب سنگینی هم داره گوشی در آوردم از کیف هندزفری تو گوشم گذاشتم
داشتم آهنگ گوش میکردم که یه چیز سنگینیو رو دوشم احساس کردم سر شوگا بود خواب بود بهش دست نزدم گذاشتم بخوابه منم خوابم میومد برای همین گوشی گذاشتم تو کیف
صبح شد هواپیما نشت ساعت6 بود وشوگا بیدار کردم بلند شدیم و اعضا پیدا کردم رفتم پایین شالمو سرم گذاشتم
نامجون: چقدر بهت میاد
ا. ت: الکی بهم امید نده😭
جیهوپ : راست میگه
ا. ت: مرسی
جین تو ذهنش : این دختره هرکاری کنه با قشنگه
چمدونا مونو تحویل گرفتیم و بابامو دیدم بدو بدو رفتم پیشش بغلش کردم و اعضا هم اومدن
اعضا : سلام
بابا / ا. ت: سلام
ا. ت : بابا تو مگه میفهمی اینا چی میگن
ب. ت: هرچی بود سلام بود دیگه
ا. ت : خب بریم دیگه مامان نیومد؟
ب. ت: نه، خونه موند
سوار ماشین شدید برای دونفر دیگه جا نبود
ب. ت: خب الان چی کار کنیم
ا. ت : تاکسی میگیریم
ب. ت: پس تو با اونا برو
تاکسی اومد و راه اوفتادین( شما اینجا به شهر خودتو میرین )
داخل تاکسی جیمین و تهیونگ باهات بودن
و همش بیرون نگاه میکردن از پنجرهم ماشین وبعد خوابشون برد
که رسیدید بیدارشون کردم و رفتین داخل خونه مادرم اونجا بود و بدوبدو بغلش کرد
چمدونمو تو اتاقم گذاشتم و چمدون اعضا داخل اتاق مهمان بود
رفتیم پایین صبحانه خوردیم ولی دارم فکر میکنم باید هی برای اعضا ترجمه کنم تنم مورمور میشه
۵.۳k
۲۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.