❤️مولکول های قلبم❤️ پارت ۱۲🌱🌺
- منم خوشحالن کنارمی (کلیلیلی✨)
«علامت بستنی فروش &»
& بستنی دارم بستنی های آندره
+ هاردین بریم بستنی بگیرم
- باشه
+ سلام آندره وایسا ما اینجاییم
& اوه جنی فر سلام چند وقتی بود اینجا نیومده بودی
+ اره اندرع این دوستمه اسمش هاردینه
- سلام از دیدنتون خوشبختم
& منم همین طور شبیه زوج ها میمونین سرنوشتتون بهم گره خورده
+ نه ما دوستیم
& جنی فر تو که میدونی من هر زوجی رو گفتم سرنوشتشون به هم گره خورد
+ باشه ما زوجیم
«برای اینکه دل اندره نشکنه اینو گفت بچه ها اندره همون بستنی فروشی دختر کفشدوزکیه»
& بفرمایید یه بستنی دونفره طعم کاکائویی برای دختر مهربون و طعم بولوبری برای پسر خوش قلبمون ❤️
تشکر کردیم و رفتیم نشستیم روی صندلی جلوی ابشار
در حال خوردن بستنی بودیم
+ هاردین اگه یروز از زندگیت مونده بود چیکار میکردی
- با تو تموم جاهای ترکیه رو که نرفتم رو میرفتم
+ چرا با من ...
- چون دوسِـ... اها چون دوستمی (قیافه شما الان:😒👊 )
+ قانع نشدم ولی باشه
- حالا تو چطور؟ چیکار میکردی ؟
+ ام من هر کاری میکردم مشکل قلبمون حل بشه
- چرا ؟
+ چون اگه قلب من دیگه کار نمیکرد قلب تو هم کار نمیکرد و میـ.... خودت میدونی چی میشه من همه حا رو زیر رو میکردم که تو چیزیت نشه بخاطر من
(کلیلیلیلی 💃💃)
+ اِ بارونه
بارون نم نم شروع به باریدن کرد
- بریم خونه
+ نه نم نم بارون رو دوس دارم
یکم موندیم کهدبارون شدید شد هاردین کاپشنشو بالای سرمون گرفت و تا خونه دوییدم
خیس اب بودیم لباسام و عوض کردم و یه دوش مینی گرفتم و خودمو روی تخت پرت کردم
و به هاردین فکر میکردم چرا کنارش یه حس خوشحالی دارم نکنه نکنه عاشـ... نه امکان نداره داره
من باید بهش بگم از پله ها پایین رفتم و هاردین رو روی مبل دیدم که داشت کتاب میخوند قلبم شرون به تند زدن کرد
رفتم .......
نویسنده: بچه ها پارت بعد قراره خیلی باحال بشه حمایت
شرطش کمه
۵ کامنت ۵ لایک
😘😊
«علامت بستنی فروش &»
& بستنی دارم بستنی های آندره
+ هاردین بریم بستنی بگیرم
- باشه
+ سلام آندره وایسا ما اینجاییم
& اوه جنی فر سلام چند وقتی بود اینجا نیومده بودی
+ اره اندرع این دوستمه اسمش هاردینه
- سلام از دیدنتون خوشبختم
& منم همین طور شبیه زوج ها میمونین سرنوشتتون بهم گره خورده
+ نه ما دوستیم
& جنی فر تو که میدونی من هر زوجی رو گفتم سرنوشتشون به هم گره خورد
+ باشه ما زوجیم
«برای اینکه دل اندره نشکنه اینو گفت بچه ها اندره همون بستنی فروشی دختر کفشدوزکیه»
& بفرمایید یه بستنی دونفره طعم کاکائویی برای دختر مهربون و طعم بولوبری برای پسر خوش قلبمون ❤️
تشکر کردیم و رفتیم نشستیم روی صندلی جلوی ابشار
در حال خوردن بستنی بودیم
+ هاردین اگه یروز از زندگیت مونده بود چیکار میکردی
- با تو تموم جاهای ترکیه رو که نرفتم رو میرفتم
+ چرا با من ...
- چون دوسِـ... اها چون دوستمی (قیافه شما الان:😒👊 )
+ قانع نشدم ولی باشه
- حالا تو چطور؟ چیکار میکردی ؟
+ ام من هر کاری میکردم مشکل قلبمون حل بشه
- چرا ؟
+ چون اگه قلب من دیگه کار نمیکرد قلب تو هم کار نمیکرد و میـ.... خودت میدونی چی میشه من همه حا رو زیر رو میکردم که تو چیزیت نشه بخاطر من
(کلیلیلیلی 💃💃)
+ اِ بارونه
بارون نم نم شروع به باریدن کرد
- بریم خونه
+ نه نم نم بارون رو دوس دارم
یکم موندیم کهدبارون شدید شد هاردین کاپشنشو بالای سرمون گرفت و تا خونه دوییدم
خیس اب بودیم لباسام و عوض کردم و یه دوش مینی گرفتم و خودمو روی تخت پرت کردم
و به هاردین فکر میکردم چرا کنارش یه حس خوشحالی دارم نکنه نکنه عاشـ... نه امکان نداره داره
من باید بهش بگم از پله ها پایین رفتم و هاردین رو روی مبل دیدم که داشت کتاب میخوند قلبم شرون به تند زدن کرد
رفتم .......
نویسنده: بچه ها پارت بعد قراره خیلی باحال بشه حمایت
شرطش کمه
۵ کامنت ۵ لایک
😘😊
۲.۹k
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.