چند پارتی کوک🌱🤍
#p1
همینطور که خودش انداخت روم دم گوشم گفت
_حسودی میکنی خانوم کوچولو
+اخ اخ کوک لحم کردی پاشو
_نمیخوام جام خیلی خوبه
+خجالت بکش حالا مامانم میاد می بینتمون
با نزدیک شدنش بهم نفسای گرمش رو صورتم احساس میکردم که اروم لب زد
_چه اشکال داره فردا شب عروسیمونه و تو زنمی
و لباش مماس لبام گذاشت که اروم چشام بستم اماده بوسیده شدن لبام از طرف کوک بودم که صدای مامانم بلند شد
=کوک پسرم میتونی در......وای خاک به سرم
با شنیدن صدای مامانم هول شده کوک از رو خوردم هول دادم که محکم خورد زمین
همینطور با خجالت به طرف کوک برگشتم که
دیدم کمرش گرفته و صورتش از درد جمع شده
که همینطور که کمرش گرفته بود به طرف مامانم رفت
_بله مادرجون کاری داشتید با من
=اره پسرم در این ظرف برام باز میکنی
همینطور که داشت در ظرف برا مامانم باز میکرد صدای زنگ خونه بلند شد
=دخترم در باز میکنی فکر کنم باباته
+چشم سوجین خانم
همینطور که به طرف در میرفتم صدای
غرغر هاش میشنیدم
که با ورود پدرم خودمو انداختم تو بغلش
...........
هممون سر میز غذا نشسته بودیم و شروع کردیم به غذا خوردن
که متوجه گریه کردن مامانم شدم
از دیدن گریش بغضم گرفت و با لحن بغض داری گفتم
+سوجین خانم چرا گریه میکنه
=هیچ فقط تصور اینکه از فردا تو تو خونه نیستی و این جمع.....
نزاشتم حرفش ادامه بده و دستش گرفتم
تو دستم و روبه هش گفتم
+مامان قربونت برم گریه نکن قول میدم هروز بیام پیشت
با تموم شدن جملم کوک روبه مامان برگشت و با لبخند گفت
_مادرجون شنیدی یری چی صدات کرد
که پدرم با خنده جوابش داد
÷اره مامان صدات کرد
=ای خیره سر یعنی من باید گریه کنم که تو مامان صدام کنی
با حرف مادرم همه زدیم زیر خنده
...........
دیگه اخر شب شده بود و وقتش بود که
دیگه کوک بره خونه خودشون همراهش تا دم در رفتم که قبل از اینکه بخواد بره سمت ماشین دستش گرفتم که سوالی نگاهم کرد
+چیزی یادت نرفته
_چی مثلا ؟
+بیا نزدیکتر تا بهت بگم
با نزدیک شدن بهم اروم و سطحی لباش رو بوسیدم
_اها این یادم رفته بود
این دفعه خودش به سمتم اومد و عمیق لبام بوسید
#bts #fick #kpop #idol
#بنگتن #شوگا #یونگی #اگوست_دی
#کره #بی_تی_اس #ارمی #بی_تی_اس #بی_تی_اس_و_ارمی_برای_همیشه_با_همن #کره_جنوبی #جانگکوک #جیمین #تهیونگ #هوسوک #نامجون #جین #شوگا #کیم_نامجون #کیم_سوکجین #مین_یونگی #جانگ_هوسوک #پارک_جیمین #کیم_تهیونگ #جئون_جانگکوک
همینطور که خودش انداخت روم دم گوشم گفت
_حسودی میکنی خانوم کوچولو
+اخ اخ کوک لحم کردی پاشو
_نمیخوام جام خیلی خوبه
+خجالت بکش حالا مامانم میاد می بینتمون
با نزدیک شدنش بهم نفسای گرمش رو صورتم احساس میکردم که اروم لب زد
_چه اشکال داره فردا شب عروسیمونه و تو زنمی
و لباش مماس لبام گذاشت که اروم چشام بستم اماده بوسیده شدن لبام از طرف کوک بودم که صدای مامانم بلند شد
=کوک پسرم میتونی در......وای خاک به سرم
با شنیدن صدای مامانم هول شده کوک از رو خوردم هول دادم که محکم خورد زمین
همینطور با خجالت به طرف کوک برگشتم که
دیدم کمرش گرفته و صورتش از درد جمع شده
که همینطور که کمرش گرفته بود به طرف مامانم رفت
_بله مادرجون کاری داشتید با من
=اره پسرم در این ظرف برام باز میکنی
همینطور که داشت در ظرف برا مامانم باز میکرد صدای زنگ خونه بلند شد
=دخترم در باز میکنی فکر کنم باباته
+چشم سوجین خانم
همینطور که به طرف در میرفتم صدای
غرغر هاش میشنیدم
که با ورود پدرم خودمو انداختم تو بغلش
...........
هممون سر میز غذا نشسته بودیم و شروع کردیم به غذا خوردن
که متوجه گریه کردن مامانم شدم
از دیدن گریش بغضم گرفت و با لحن بغض داری گفتم
+سوجین خانم چرا گریه میکنه
=هیچ فقط تصور اینکه از فردا تو تو خونه نیستی و این جمع.....
نزاشتم حرفش ادامه بده و دستش گرفتم
تو دستم و روبه هش گفتم
+مامان قربونت برم گریه نکن قول میدم هروز بیام پیشت
با تموم شدن جملم کوک روبه مامان برگشت و با لبخند گفت
_مادرجون شنیدی یری چی صدات کرد
که پدرم با خنده جوابش داد
÷اره مامان صدات کرد
=ای خیره سر یعنی من باید گریه کنم که تو مامان صدام کنی
با حرف مادرم همه زدیم زیر خنده
...........
دیگه اخر شب شده بود و وقتش بود که
دیگه کوک بره خونه خودشون همراهش تا دم در رفتم که قبل از اینکه بخواد بره سمت ماشین دستش گرفتم که سوالی نگاهم کرد
+چیزی یادت نرفته
_چی مثلا ؟
+بیا نزدیکتر تا بهت بگم
با نزدیک شدن بهم اروم و سطحی لباش رو بوسیدم
_اها این یادم رفته بود
این دفعه خودش به سمتم اومد و عمیق لبام بوسید
#bts #fick #kpop #idol
#بنگتن #شوگا #یونگی #اگوست_دی
#کره #بی_تی_اس #ارمی #بی_تی_اس #بی_تی_اس_و_ارمی_برای_همیشه_با_همن #کره_جنوبی #جانگکوک #جیمین #تهیونگ #هوسوک #نامجون #جین #شوگا #کیم_نامجون #کیم_سوکجین #مین_یونگی #جانگ_هوسوک #پارک_جیمین #کیم_تهیونگ #جئون_جانگکوک
۱۹.۰k
۲۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.