باران،
باران،
داری با کشورم چه میکنی؟!
ما آب را برای آبادی میخواستیم،
نه ویرانی، حواست هست؟!
آمدی و همه چیز را به هم ریختی؟
آمدی و آسمان را به زمین دوختی بی انصاف؟!
صدایِ ترس و اضطرابِ این مردمِ خسته
از درد، برای لحظه ای هم تنت را نلرزاند؟!
صدایِ آهِ کوچه وخیابانهایِ دلشکسته ی
سرزمینم را نشنیدی؟!
کاش میدانستی ما آنقدر رویِ لطف و
مهربانی ات حساب کرده ایم که نه
سدهایمان برای روزهایِ خشمِ تو محکم بود،
نه رودخانه هایمان وسیع، نه
مدیریت هایمان بحرانی...
ما فقط بعد از شکسته شدن، هشدار
میدهیم و کار که از کار گذشت،
دنبالِ چاره میگردیم...
کاش میدانستی این مردم چقدر
بی پناهند و کمی منصفانه تر میباریدی...
آهسته ببار باران !
اینجا هیچ چیز سرِ جای خودش نیست،
که یا غرقِ سیلاب میشویم، یا لب هایمان
از تشنگی ترک بر میدارد...
داری با کشورم چه میکنی؟!
ما آب را برای آبادی میخواستیم،
نه ویرانی، حواست هست؟!
آمدی و همه چیز را به هم ریختی؟
آمدی و آسمان را به زمین دوختی بی انصاف؟!
صدایِ ترس و اضطرابِ این مردمِ خسته
از درد، برای لحظه ای هم تنت را نلرزاند؟!
صدایِ آهِ کوچه وخیابانهایِ دلشکسته ی
سرزمینم را نشنیدی؟!
کاش میدانستی ما آنقدر رویِ لطف و
مهربانی ات حساب کرده ایم که نه
سدهایمان برای روزهایِ خشمِ تو محکم بود،
نه رودخانه هایمان وسیع، نه
مدیریت هایمان بحرانی...
ما فقط بعد از شکسته شدن، هشدار
میدهیم و کار که از کار گذشت،
دنبالِ چاره میگردیم...
کاش میدانستی این مردم چقدر
بی پناهند و کمی منصفانه تر میباریدی...
آهسته ببار باران !
اینجا هیچ چیز سرِ جای خودش نیست،
که یا غرقِ سیلاب میشویم، یا لب هایمان
از تشنگی ترک بر میدارد...
۱.۲k
۰۷ فروردین ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.