شیرین ترین تلخ من
شیرین ترین تلخ من
پارت⁶
تاکا:کانگ سوهو پسر جذاب و محبوب دخترا پرنس خاکستری دوست نداره سوژه بده دست خبرنگارا،کسی نمیتونه باهاش مخالفت کنه جز باباش و خواهر برادای ناتنیش.
می یونگ: بعد از سوهو بچه ی دوم خانواده به حساب میاد.
سلین:امم خشگله.
تاکا:می یونگ هرکاری هم کنه باز تو چشم مامان و باباش صفره،از وقتی خودشو شناخت داره کار میکنه ولی بازم به چشم باباش نمیاد.
می هی:می هی اهل رقابت نیست،شرکتو ول کردو رفت واسه خودش رستوران بازکرد،می هی کاری به کار کسی نداره خیلی ام مهربونه فکر نکنم برامون دردسر بشه حالا بیخیالش.
جه هو آ:همسر دوم یون جه هو آ خیلی زن حریص و با هوشیه بنظرم ما باهاش در نیوفتیم کارمونو خراب میکنه.
یون:بابای سوهو یون آدمیه که از صفر شروع کرده خوب میدونه کی دست به تجارت بزنه مثل بابا بزرگته ولی یکم مدرن تراز اون تو اگر تونستی با بابابزرگت کنار بیای با یون هم میتونی نگران نباش.
سئوجون:و آخرین بچه ی خانواده سئوجون،سئوجون ام کاری با ما نداره نگرانش نباش،اون تو شرکت ول میچرخه و آدم خیلی خوشگذرونیه.
تاکا:خب دیگه تموم شد.
سلین:آها راستی الان یادم اومد ما میخواستیم با بچه ها بریم بار تو هم میای?
تاکا:نه من نمیام شما برید خوش بگذره.
سلین:اکی.
(ویو سلین)
رفتم تو اتاق یه لباس انتخاب کردم یکم باز بود ولی خب،یه میکاپ کردم چون موهام خودش حالت داره فقط شونش کردن و تموم.
من برگشتم بعد از مدت ها😁
پارت⁶
تاکا:کانگ سوهو پسر جذاب و محبوب دخترا پرنس خاکستری دوست نداره سوژه بده دست خبرنگارا،کسی نمیتونه باهاش مخالفت کنه جز باباش و خواهر برادای ناتنیش.
می یونگ: بعد از سوهو بچه ی دوم خانواده به حساب میاد.
سلین:امم خشگله.
تاکا:می یونگ هرکاری هم کنه باز تو چشم مامان و باباش صفره،از وقتی خودشو شناخت داره کار میکنه ولی بازم به چشم باباش نمیاد.
می هی:می هی اهل رقابت نیست،شرکتو ول کردو رفت واسه خودش رستوران بازکرد،می هی کاری به کار کسی نداره خیلی ام مهربونه فکر نکنم برامون دردسر بشه حالا بیخیالش.
جه هو آ:همسر دوم یون جه هو آ خیلی زن حریص و با هوشیه بنظرم ما باهاش در نیوفتیم کارمونو خراب میکنه.
یون:بابای سوهو یون آدمیه که از صفر شروع کرده خوب میدونه کی دست به تجارت بزنه مثل بابا بزرگته ولی یکم مدرن تراز اون تو اگر تونستی با بابابزرگت کنار بیای با یون هم میتونی نگران نباش.
سئوجون:و آخرین بچه ی خانواده سئوجون،سئوجون ام کاری با ما نداره نگرانش نباش،اون تو شرکت ول میچرخه و آدم خیلی خوشگذرونیه.
تاکا:خب دیگه تموم شد.
سلین:آها راستی الان یادم اومد ما میخواستیم با بچه ها بریم بار تو هم میای?
تاکا:نه من نمیام شما برید خوش بگذره.
سلین:اکی.
(ویو سلین)
رفتم تو اتاق یه لباس انتخاب کردم یکم باز بود ولی خب،یه میکاپ کردم چون موهام خودش حالت داره فقط شونش کردن و تموم.
من برگشتم بعد از مدت ها😁
۱.۹k
۲۲ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.