فن فیک مایکی پارت ۱۸
ویو ا/ت:
لباس سنجو هم مثل مال من بود و پوشیدش اما ماسک اون مثل زامبی ها بود
سنجو:خب بچه ها اول دلتون میخواد کیو بترسونیم
ا/ت:کیارو باید بترسونیم؟
اما:باید همه رو بترسونیم
ا/ت:عه
اما:خب اول من میخوام یه کی رو بترسونم و اونم ران هستتتتتتتتتت
سنجو:جون برو بینیم چه میکنی
یکم اتاق ران دور بود ولی خو رسیدیم
سنجو:اما درو آروم باز کن(اروم)
اما:باوشه(اروم)
اما درو اروم باز کرد و در رو کامل باز نکرد ولی طوری باز کرد که بتونیم ببینیم چی میشه که ران رو دیدیم یه لباس آستین بلند سیاه و یه شلوار سیاه هم پوشیده بود و حالت ستاره ای خوابیده بود و پتو هم رو نصفش بود
سنجو:ا/ت یه صلوات بفرست اول تا از جیغ ران نرینیم تو خودمون(اروم)
ا/ت:آلله همه صلالله محم والا محمد وجد فراجهان(اروم)
سنجو:خودتم فهمیدی چی گفتی(اروم)
ا/ت:نه والا(اروم)
اما رفت بالا سر ران و اروم گفت
اما:هوووووو رانننن من ترو با اجنه وصلت میدممممم(اروم)
ران چشمشو اروم باز کرد تا اما رو دید یه جیغ زنونه زد
ران:عهههههههههههههههههههههههههه اجنهههههههههه ماماننننننننننننننننننن من به کوکو ایمان اوردمممممم اگه هم بشه به نام سانزوی اعظمممممممممممممم(جیغ زنونه)
بعد ران از بس جیغش بلند بود یهو بیهوش شد
سنجو:مردههههه؟؟؟؟
ا/ت:یا رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم
اما:دخترا فقط بیاین فرار کنیم
خو دیگه پرو نشین تا همینجا مینویسم بقیش رو بعدا
لباس سنجو هم مثل مال من بود و پوشیدش اما ماسک اون مثل زامبی ها بود
سنجو:خب بچه ها اول دلتون میخواد کیو بترسونیم
ا/ت:کیارو باید بترسونیم؟
اما:باید همه رو بترسونیم
ا/ت:عه
اما:خب اول من میخوام یه کی رو بترسونم و اونم ران هستتتتتتتتتت
سنجو:جون برو بینیم چه میکنی
یکم اتاق ران دور بود ولی خو رسیدیم
سنجو:اما درو آروم باز کن(اروم)
اما:باوشه(اروم)
اما درو اروم باز کرد و در رو کامل باز نکرد ولی طوری باز کرد که بتونیم ببینیم چی میشه که ران رو دیدیم یه لباس آستین بلند سیاه و یه شلوار سیاه هم پوشیده بود و حالت ستاره ای خوابیده بود و پتو هم رو نصفش بود
سنجو:ا/ت یه صلوات بفرست اول تا از جیغ ران نرینیم تو خودمون(اروم)
ا/ت:آلله همه صلالله محم والا محمد وجد فراجهان(اروم)
سنجو:خودتم فهمیدی چی گفتی(اروم)
ا/ت:نه والا(اروم)
اما رفت بالا سر ران و اروم گفت
اما:هوووووو رانننن من ترو با اجنه وصلت میدممممم(اروم)
ران چشمشو اروم باز کرد تا اما رو دید یه جیغ زنونه زد
ران:عهههههههههههههههههههههههههه اجنهههههههههه ماماننننننننننننننننننن من به کوکو ایمان اوردمممممم اگه هم بشه به نام سانزوی اعظمممممممممممممم(جیغ زنونه)
بعد ران از بس جیغش بلند بود یهو بیهوش شد
سنجو:مردههههه؟؟؟؟
ا/ت:یا رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم
اما:دخترا فقط بیاین فرار کنیم
خو دیگه پرو نشین تا همینجا مینویسم بقیش رو بعدا
۲.۶k
۱۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.