♡مافیا ددی من ♡
♡مافیا ددی من ♡
Part 19
(از زبان جونگ کوک)
ا/ته گفته بود زود میاید ولی چرا انقدر دیر کرده
نکنه چیزیش شده باشه
خیلی دلشوره داشتم
(تلویزیون روشن بود)
اخبار گفت توی شرکت...... تیر اندازی شده
یک لحظه خشکم زد
اون... اون شرکت ا/تس!!!
رفتم لباسم رو پوشیدم و سری رفتم شرکت
ا/ته همه جا پر از خون و جسد بود و پلیس ها امده بودند یکی تیر خورده بود و افتاده بود
زمین سری رفتم سمتش و ازش پرسیدم
جونگ کوک :ا/ت کجاست ها تو می دونی؟!
گفت اونو یک زنه مو ابی بیهوش کرد و با خودش برد
جا خوردم چون من مافیام دشمن زیاد دارم ولی دشمن زن نه
توی فکر بودم که که وقتی بیشتر فکر کردم فهمیدیم اون......
حمایت..... 💜؟
Part 19
(از زبان جونگ کوک)
ا/ته گفته بود زود میاید ولی چرا انقدر دیر کرده
نکنه چیزیش شده باشه
خیلی دلشوره داشتم
(تلویزیون روشن بود)
اخبار گفت توی شرکت...... تیر اندازی شده
یک لحظه خشکم زد
اون... اون شرکت ا/تس!!!
رفتم لباسم رو پوشیدم و سری رفتم شرکت
ا/ته همه جا پر از خون و جسد بود و پلیس ها امده بودند یکی تیر خورده بود و افتاده بود
زمین سری رفتم سمتش و ازش پرسیدم
جونگ کوک :ا/ت کجاست ها تو می دونی؟!
گفت اونو یک زنه مو ابی بیهوش کرد و با خودش برد
جا خوردم چون من مافیام دشمن زیاد دارم ولی دشمن زن نه
توی فکر بودم که که وقتی بیشتر فکر کردم فهمیدیم اون......
حمایت..... 💜؟
۱۵.۹k
۲۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.