پارت 6
پارت 6
امتحان آسونی بود من میدونستم برتر میشم-
- برعکس من دیروز هیچی نخونده بودم هرچی از آزمون قبلی یادم بود یکم برای همین استرس داشتم
- وای من که برای قبولی مدرسه استرس دارم
- برای چی از خداشونم باشه
- بگیر مامانم دیروز که داشت برام آبمیوه میخرید برا تو هم خرید
همهمه ای روی حیاط شده بود
- ممنون هی اونور چه خبره؟
- نمیدونم بیا بریم ببینیم چی شده
-مثل همیشه ...
گوستوناندو ( رقیب داداشم ) داشت پاسور بازی میکرد و باز هم برنده ی بازی شده بود و از دختر گرفته تا پسر دورش جمع شدن
که یه دفعه رقیب جذاب داداشم داد زد : ببینید کی اینجاست ...
همه ی سر ها به طرف منو جولیا برگشت
- ول کن بابا بیا علوممون رو بخونیم
- نه بزار ببینم چه حرفی برای گفتن داره ..
- نه نرو... ای بابا... به خدا که کله شقی
- خودم میدونم
بلند تر از قبل داد زد : معرفی میکنم با اینکه خودتون میشناسیدش خواهر همون اوسکول معروف به ن خ ج
به در رسیدیم استوار گفتم : به کی گفتی اسکول؟
- اوه قرمز خیلی به تو میادا
- حرف تو پس بگیر وگرنه پشیمون میشی
- با اینکه دوقلو هستید تو کجا اون داداشت کجا ...
- پس گزینه ۲ آره؟ تست زدنت افتضاحه
جولیا از پشت سر داد زد : ابیگل نه...
چند دقیقه بعد : دفتر مدیر : خانم ابیگل در عین حالی که کارتون رو تحسین میکنم ولی این خیلی کار بدی بود پسره بدبخت رو طوری کتک زدی یه حرف هم از دهنش در نمیاد ولی از اونجایی که همکار خوب کردی هم بد میبخشمت چون منم تو بچگی این کارو میکردم
اگر یه حرف حق بود که زده بود مطمئنا همین بودش
جولیا با نگرانی جلو اومد و گفت :
- ابیگل خوبی؟
- عالیم چه خوشی گذشت امروز
امتحان آسونی بود من میدونستم برتر میشم-
- برعکس من دیروز هیچی نخونده بودم هرچی از آزمون قبلی یادم بود یکم برای همین استرس داشتم
- وای من که برای قبولی مدرسه استرس دارم
- برای چی از خداشونم باشه
- بگیر مامانم دیروز که داشت برام آبمیوه میخرید برا تو هم خرید
همهمه ای روی حیاط شده بود
- ممنون هی اونور چه خبره؟
- نمیدونم بیا بریم ببینیم چی شده
-مثل همیشه ...
گوستوناندو ( رقیب داداشم ) داشت پاسور بازی میکرد و باز هم برنده ی بازی شده بود و از دختر گرفته تا پسر دورش جمع شدن
که یه دفعه رقیب جذاب داداشم داد زد : ببینید کی اینجاست ...
همه ی سر ها به طرف منو جولیا برگشت
- ول کن بابا بیا علوممون رو بخونیم
- نه بزار ببینم چه حرفی برای گفتن داره ..
- نه نرو... ای بابا... به خدا که کله شقی
- خودم میدونم
بلند تر از قبل داد زد : معرفی میکنم با اینکه خودتون میشناسیدش خواهر همون اوسکول معروف به ن خ ج
به در رسیدیم استوار گفتم : به کی گفتی اسکول؟
- اوه قرمز خیلی به تو میادا
- حرف تو پس بگیر وگرنه پشیمون میشی
- با اینکه دوقلو هستید تو کجا اون داداشت کجا ...
- پس گزینه ۲ آره؟ تست زدنت افتضاحه
جولیا از پشت سر داد زد : ابیگل نه...
چند دقیقه بعد : دفتر مدیر : خانم ابیگل در عین حالی که کارتون رو تحسین میکنم ولی این خیلی کار بدی بود پسره بدبخت رو طوری کتک زدی یه حرف هم از دهنش در نمیاد ولی از اونجایی که همکار خوب کردی هم بد میبخشمت چون منم تو بچگی این کارو میکردم
اگر یه حرف حق بود که زده بود مطمئنا همین بودش
جولیا با نگرانی جلو اومد و گفت :
- ابیگل خوبی؟
- عالیم چه خوشی گذشت امروز
۱.۵k
۱۸ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.