☆میشه چند پارتی راجب این بنویسی که وقتی مست بود با اکسش م
☆میشه چند پارتی راجب این بنویسی که وقتی مست بود با اکسش میبینیش☆
☆ درخواستی ☆
روی مبل خونه نشسته بودی و دستات سرت رو به اسارت گرفته بودن ، نگران بودی ،نگران یونگی.
از بعد از ظهر که باهم دعواتون شده بود ازش خبری نبود .
که با صدای پیام از گوشیت سریع به سمت گوشیت رفتی ، که با چیزی،که دیدی سر جات خشکت زد .
اون یه شماره ناشناس بود که یه عکس به همراه یه متنی کوتاه ارسال کرده بود .
متن = چطوری ا/ت کوچولو ؟ گفتم که یونگی مال منه نه ؟
عکس رو باز کردی که با دیدن اون عکس گوشی از دستت روی زمین افتاد ، اون یونگی بود با یه دختر ، بیشتر که فکر کردی یادت آمد ، اون یونا بود دوست دختر قبلی یونگی .
دوباره به عکس نگاه کردی اونجا رو میشناختی ، اونجا یه بار خیلی معروف کره بود ، کیف رو برداشتی و از در خونه خارج شدی و به سمت بار حرکت کردی .
* بار
توی اون شلوغی فقط صدای اهنگ که به شدت زیاد بود به گوش میرسید .
با چشمات دنبال یونگی بودی که بلخره سر یه میز پیداش کردی ، جلو تر رفتی و دیدی ۲ تا دختر دارن براش نوشیدنی میریزن
ا/ت : هر.ه ها یا گمشید میرید یا خودم پرتتون میکنم بیرون
دخترا : باشه بابا وحشی " لوس "
یونگی به شدت مست بود ، کمکش کردی بلند بشه و باهم به سمت ماشین رفتید .
ازش خیلی عصبانی بودی ولی دوسش داشتی نمیخواستی اونجا بمونه .
* خونه
آروم روی تختتون گذاشتیش و میخواستی بری که دستت از طرف کسی کشیده شد
یونگی : نرو
ا/ت : چی ؟
دستت رو محکم تر کشید تو مجبورن کنارش افتادی .
ا/ت : چیکار میکنی ؟؟؟
یونگی: میخوام زنم کنارم بخوابه مشکلیه ؟
ا/ت : او آقای مین بلخره به خودشون آمدن
یونگی : بله خانم مین به خودم آمدم
ا/ت : ۱ من خانم مین نیستم ، ۲ حالا که به خودتون امدین میشه بگید اکستون اونجا چیکار میکرد؟
یونگی : ۱ هستی مدرک و اسناد کاملا نشون میدن که تو مین ا/تی ، ۲ تو به اون زنیکه حسودی کردی ؟؟ "خنده "
ا/ت : هوفففف اصلا اره حسودی کردم حتی فکر کردم بهم خیانت کردی
یونگی : " خنده " من یه تار مو تورو به اون نمیدم خوشگلم
بغلت کرد و کنار هم خوابتون برد
The end .
☆ درخواستی ☆
روی مبل خونه نشسته بودی و دستات سرت رو به اسارت گرفته بودن ، نگران بودی ،نگران یونگی.
از بعد از ظهر که باهم دعواتون شده بود ازش خبری نبود .
که با صدای پیام از گوشیت سریع به سمت گوشیت رفتی ، که با چیزی،که دیدی سر جات خشکت زد .
اون یه شماره ناشناس بود که یه عکس به همراه یه متنی کوتاه ارسال کرده بود .
متن = چطوری ا/ت کوچولو ؟ گفتم که یونگی مال منه نه ؟
عکس رو باز کردی که با دیدن اون عکس گوشی از دستت روی زمین افتاد ، اون یونگی بود با یه دختر ، بیشتر که فکر کردی یادت آمد ، اون یونا بود دوست دختر قبلی یونگی .
دوباره به عکس نگاه کردی اونجا رو میشناختی ، اونجا یه بار خیلی معروف کره بود ، کیف رو برداشتی و از در خونه خارج شدی و به سمت بار حرکت کردی .
* بار
توی اون شلوغی فقط صدای اهنگ که به شدت زیاد بود به گوش میرسید .
با چشمات دنبال یونگی بودی که بلخره سر یه میز پیداش کردی ، جلو تر رفتی و دیدی ۲ تا دختر دارن براش نوشیدنی میریزن
ا/ت : هر.ه ها یا گمشید میرید یا خودم پرتتون میکنم بیرون
دخترا : باشه بابا وحشی " لوس "
یونگی به شدت مست بود ، کمکش کردی بلند بشه و باهم به سمت ماشین رفتید .
ازش خیلی عصبانی بودی ولی دوسش داشتی نمیخواستی اونجا بمونه .
* خونه
آروم روی تختتون گذاشتیش و میخواستی بری که دستت از طرف کسی کشیده شد
یونگی : نرو
ا/ت : چی ؟
دستت رو محکم تر کشید تو مجبورن کنارش افتادی .
ا/ت : چیکار میکنی ؟؟؟
یونگی: میخوام زنم کنارم بخوابه مشکلیه ؟
ا/ت : او آقای مین بلخره به خودشون آمدن
یونگی : بله خانم مین به خودم آمدم
ا/ت : ۱ من خانم مین نیستم ، ۲ حالا که به خودتون امدین میشه بگید اکستون اونجا چیکار میکرد؟
یونگی : ۱ هستی مدرک و اسناد کاملا نشون میدن که تو مین ا/تی ، ۲ تو به اون زنیکه حسودی کردی ؟؟ "خنده "
ا/ت : هوفففف اصلا اره حسودی کردم حتی فکر کردم بهم خیانت کردی
یونگی : " خنده " من یه تار مو تورو به اون نمیدم خوشگلم
بغلت کرد و کنار هم خوابتون برد
The end .
۱۷.۶k
۱۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.