پارت ۱۳
پارت ۱۳
محمد: کجا الان
رها: الان دارم میرم پارک نمیای بریم
محمد: چرا میام
رها: خب پس بیا دستمون بگیر دیگه
محمد: ای دختر جوری حرف نزن یه جوری بگیرمت آخ آخ آخ میکنی ها
رها: خب بیا بگیر اول بریم به پارک بعد باهم بازی کنیم
محمد: باشه عزیزم بزن بریم
*پنج ساعت بعد*
~ در پارک ~
~عصر شد~
محمد: پس دیگه خسته شدم
رها«زبون در اوردم»: بیا بگیر
محمد: پست نیست
رها: دیونه ام نکن این تنبیهش
محمد: یاخدا من مرده ام
رها: تو دهنتو بند
محمد: برم واسه دوتا ساندویچ بخرم
رها:باشه محمد جان یاد باشه که منو نمیبری توی رستوران
محمد: بیا بریم رستوران حالا شد
رها: حالا چی شد «😌😳»
محمد: تصمیم درست حسابی گرفتی
یه دختری به نام آرزو «اومد جلوی رها»:میشه مامان این بچه بشی
محمد: چی گفتی
رها: من نمیتونم مامانت بشم
محمد: خواهش میکنم عزیزم قبوه نکن
رها: آره عزیزم 😕😕
آرزو: خواهش میکنم خواهر جان
محمد:بیا بریم ما بچه نمی خواهیم بریم دیگه
رها:بریم دیگه
محمد: کجا الان
رها: الان دارم میرم پارک نمیای بریم
محمد: چرا میام
رها: خب پس بیا دستمون بگیر دیگه
محمد: ای دختر جوری حرف نزن یه جوری بگیرمت آخ آخ آخ میکنی ها
رها: خب بیا بگیر اول بریم به پارک بعد باهم بازی کنیم
محمد: باشه عزیزم بزن بریم
*پنج ساعت بعد*
~ در پارک ~
~عصر شد~
محمد: پس دیگه خسته شدم
رها«زبون در اوردم»: بیا بگیر
محمد: پست نیست
رها: دیونه ام نکن این تنبیهش
محمد: یاخدا من مرده ام
رها: تو دهنتو بند
محمد: برم واسه دوتا ساندویچ بخرم
رها:باشه محمد جان یاد باشه که منو نمیبری توی رستوران
محمد: بیا بریم رستوران حالا شد
رها: حالا چی شد «😌😳»
محمد: تصمیم درست حسابی گرفتی
یه دختری به نام آرزو «اومد جلوی رها»:میشه مامان این بچه بشی
محمد: چی گفتی
رها: من نمیتونم مامانت بشم
محمد: خواهش میکنم عزیزم قبوه نکن
رها: آره عزیزم 😕😕
آرزو: خواهش میکنم خواهر جان
محمد:بیا بریم ما بچه نمی خواهیم بریم دیگه
رها:بریم دیگه
۶.۶k
۰۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.