خون اشام من پارت 8
اه لعنت به این دلم که سر یه چیزه کوچیک مثل چی تند می زنه!
بعد یکم استراحت کردم فردا صبح وقتی می خاستم برم مدرسه یه حسی بدی داشتم انگار خجالت می کشیدم با اینکه از جیمین بدم میومد ولی یکم خجالت می کشیدم.
زودی دویدم رفتم مدرسه تا زود تموم شه بعد یواشکی داشتم از مدرسه میومدم بیرون بعد یهو خوردم به جیمین قلبم یه لحظه ایست کرد!!!!
ا.ت: خیلی ببخشید
می خاستم رد شم دستمو گرفت اوردم جلو (نظر نویسنده: فقط یکی منو بگیره)
!
!
!
!
جیمین: ببخشید، ها؟
هنوز حرفش نصفه بود یکی محکم زد به من پام پیچ خورد کفشم در اومد محکم خورد به شکم جیمین ......... بعد نزدیک بود بیفتم که یهو جیمین منو گرفت.....
خیلی خجالت کشیدم!
همه ی بچه های مدرسه داشتن نگاه می کردن من یهو به خودم اومدم
جیمین که کلا در هنگ به سر میبرد
بلند شدم گفتم اههههههه ببخشید زود دویدم تا برم خونه ولی جیمین افتاد دنبالم....!
پایان پارت ۸
بعد یکم استراحت کردم فردا صبح وقتی می خاستم برم مدرسه یه حسی بدی داشتم انگار خجالت می کشیدم با اینکه از جیمین بدم میومد ولی یکم خجالت می کشیدم.
زودی دویدم رفتم مدرسه تا زود تموم شه بعد یواشکی داشتم از مدرسه میومدم بیرون بعد یهو خوردم به جیمین قلبم یه لحظه ایست کرد!!!!
ا.ت: خیلی ببخشید
می خاستم رد شم دستمو گرفت اوردم جلو (نظر نویسنده: فقط یکی منو بگیره)
!
!
!
!
جیمین: ببخشید، ها؟
هنوز حرفش نصفه بود یکی محکم زد به من پام پیچ خورد کفشم در اومد محکم خورد به شکم جیمین ......... بعد نزدیک بود بیفتم که یهو جیمین منو گرفت.....
خیلی خجالت کشیدم!
همه ی بچه های مدرسه داشتن نگاه می کردن من یهو به خودم اومدم
جیمین که کلا در هنگ به سر میبرد
بلند شدم گفتم اههههههه ببخشید زود دویدم تا برم خونه ولی جیمین افتاد دنبالم....!
پایان پارت ۸
۱۵.۵k
۲۹ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.