فیک عشق به رنگ خون پارت 5
ازش پرسیدم اسمت چیه
اونم گفت کای(قشنگ ریدم تو حالتون😑)
منم گفتم چه اسم داری...چه بلایی سرم اومده؟؟؟
اونم گفت نمیدونم ولی من تورو از یه جادوگر گرفتم
من برادرم و خیلی زود از دست دارم و خیلی بخاطرش ناراحتم
بخواطر همین تو برادر منی
منم گفتم باشه فقط بیا هیچ چیز و او از هم پنهان نکنیم
اونم گفت حالا که برادرمی اسم واقعیمو بهت میگم ازم من چانیول(حالتون برگشت؟؟)
گفتم اوکی
بعدش من سلها پیش اون زندگی کردم
اما وقتی بزرگ شدم ازش جدا شدم و کارخونه کفش دوزی زدم
توی مسابقه ها بخاطر طرح های خودم برنده میشدم
اما یه روز که فهمیدم طرحم دزدین عصبانی شدم و دیدم همه فرار میکنن حتی صمیمی ترین دوستم میان جی
خودمو که توی آینه دیدم دیدم که چشمام قرمز
شده....
همین بود
واقعا عصبانی بودم
بخاطر همین از اونجا اومدم بیرون و یه خونه بزرگ خریدم برای اینکه منو عشقم باهم زندگی کنیم
اما ام کی منو می خواد؟؟؟؟
تورو هم خریرم که همدمم باشی و باهام حرف بزنی ولی نمیدونم چرا دوست دارم شکنجت بدم
اینم از پایان داستان من
واقعا برای بکهیون ناراحت شدم(الان از زبون خودته)
در حالی که اشکامو پاک میکردم گفت
+....سیس ماس😪
بکهیون:😑😑😑😑
+چی خو...غم انگیز بود
بکهیون:کافی دیگه حالا وقت....
اونم گفت کای(قشنگ ریدم تو حالتون😑)
منم گفتم چه اسم داری...چه بلایی سرم اومده؟؟؟
اونم گفت نمیدونم ولی من تورو از یه جادوگر گرفتم
من برادرم و خیلی زود از دست دارم و خیلی بخاطرش ناراحتم
بخواطر همین تو برادر منی
منم گفتم باشه فقط بیا هیچ چیز و او از هم پنهان نکنیم
اونم گفت حالا که برادرمی اسم واقعیمو بهت میگم ازم من چانیول(حالتون برگشت؟؟)
گفتم اوکی
بعدش من سلها پیش اون زندگی کردم
اما وقتی بزرگ شدم ازش جدا شدم و کارخونه کفش دوزی زدم
توی مسابقه ها بخاطر طرح های خودم برنده میشدم
اما یه روز که فهمیدم طرحم دزدین عصبانی شدم و دیدم همه فرار میکنن حتی صمیمی ترین دوستم میان جی
خودمو که توی آینه دیدم دیدم که چشمام قرمز
شده....
همین بود
واقعا عصبانی بودم
بخاطر همین از اونجا اومدم بیرون و یه خونه بزرگ خریدم برای اینکه منو عشقم باهم زندگی کنیم
اما ام کی منو می خواد؟؟؟؟
تورو هم خریرم که همدمم باشی و باهام حرف بزنی ولی نمیدونم چرا دوست دارم شکنجت بدم
اینم از پایان داستان من
واقعا برای بکهیون ناراحت شدم(الان از زبون خودته)
در حالی که اشکامو پاک میکردم گفت
+....سیس ماس😪
بکهیون:😑😑😑😑
+چی خو...غم انگیز بود
بکهیون:کافی دیگه حالا وقت....
۵۵.۹k
۱۹ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.