Meeting Again
part¹
در حالی که روی صندلی اتاقم نشسته بودم و آبنبات چوبی دهنم بود و همزمان روی طراحی لباسم تمرکز کرده بودم، با شتاب در اتاقم باز شد سرجام صاف نشستم. بله! برادر رو مخم بود اینم اضافه کنم که برادر ناتنیمه.
+باز چته شلغم
یه دوری زد تو اتاقم و بعد به سمت در رفت که بره بیرون
+میری بیرون درم ببند
داشت درو میبست ولی با این حرفم درو باز به حالت قبلیش برگردوند
+پسره ی الدنگ
م:جیونگ، بیا شام
+اومدم مامان
مداد طراحیم رو کنار گذاشتم. از رو صندلیم بلند شدم و دمپاییم رو پام کردم.
به خانوادم سر میز ملحق شدم.
+بابا کوش؟
م:سرش خیلی شلوغ بود.
+چند روزیه خیلی نمیبینمش فقط دو دقیقه سر میز صبحونه.
_همچنین
م:الان تازه شرکت توی اوجش هستش. شعبه ی دوم هم اضافه شده
+اوهوم
بابام مدیر عامل شرکت یه برند خیلی معروف توی کره جنوبی و چند کشور های دیگه بود. الان هم شعبه ی دومش توی کشور فرانسه، پاریس برگزار شده. من توی طراحی کیف، کفش اسپرت و هیلز، لباس های مختلف، اکسسوری و جواهرات و و و....استعداد داشتم. فقط منتظر یه اشاره از طرف بابامم که بگه توی شرکتش کارمند بشم، ولی من دختر مدرسه ایم و سنم برای کارمند شدن توی شرکت اونم به این بزرگی و پیشرفته ای نمیخوره.
مامان هم توی شرکت کارمنده و توی بعضی بخشا کمک میرسونه.
_مامان
م:هوم؟
_من میخوام مدل شرکت بابا بشم
غذا رو قورت دادم و خنده ی خیلی بلند و گوش خراشی رو شروع کردم.
+تو؟ تو رو آخه کی استخدام میکنه. با این قیافه ی عنیت....یک درصدتم به مامان نرفته. نچ نچ نچ. اگه رفته بود که الان اینجا نبودی
_کسی با تو حرف نزد دلقک بیابونی
+خرس بوگندو
_خر شرک
+جوون کراشمو میگی؟
میدونی بی سلیقه ترین انسان روی زمین کیه؟
_کی؟
+دوست دختر آیندت
_........
+هاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها
_زهر مار زهر گاو بمیری بیام سر قبرت با دوست دخترم چشت دراد
+من حالا حالا ها نمیمیرم اگه هم بمیرم تورم با خودم میبرم اون دنیا
در حالی که روی صندلی اتاقم نشسته بودم و آبنبات چوبی دهنم بود و همزمان روی طراحی لباسم تمرکز کرده بودم، با شتاب در اتاقم باز شد سرجام صاف نشستم. بله! برادر رو مخم بود اینم اضافه کنم که برادر ناتنیمه.
+باز چته شلغم
یه دوری زد تو اتاقم و بعد به سمت در رفت که بره بیرون
+میری بیرون درم ببند
داشت درو میبست ولی با این حرفم درو باز به حالت قبلیش برگردوند
+پسره ی الدنگ
م:جیونگ، بیا شام
+اومدم مامان
مداد طراحیم رو کنار گذاشتم. از رو صندلیم بلند شدم و دمپاییم رو پام کردم.
به خانوادم سر میز ملحق شدم.
+بابا کوش؟
م:سرش خیلی شلوغ بود.
+چند روزیه خیلی نمیبینمش فقط دو دقیقه سر میز صبحونه.
_همچنین
م:الان تازه شرکت توی اوجش هستش. شعبه ی دوم هم اضافه شده
+اوهوم
بابام مدیر عامل شرکت یه برند خیلی معروف توی کره جنوبی و چند کشور های دیگه بود. الان هم شعبه ی دومش توی کشور فرانسه، پاریس برگزار شده. من توی طراحی کیف، کفش اسپرت و هیلز، لباس های مختلف، اکسسوری و جواهرات و و و....استعداد داشتم. فقط منتظر یه اشاره از طرف بابامم که بگه توی شرکتش کارمند بشم، ولی من دختر مدرسه ایم و سنم برای کارمند شدن توی شرکت اونم به این بزرگی و پیشرفته ای نمیخوره.
مامان هم توی شرکت کارمنده و توی بعضی بخشا کمک میرسونه.
_مامان
م:هوم؟
_من میخوام مدل شرکت بابا بشم
غذا رو قورت دادم و خنده ی خیلی بلند و گوش خراشی رو شروع کردم.
+تو؟ تو رو آخه کی استخدام میکنه. با این قیافه ی عنیت....یک درصدتم به مامان نرفته. نچ نچ نچ. اگه رفته بود که الان اینجا نبودی
_کسی با تو حرف نزد دلقک بیابونی
+خرس بوگندو
_خر شرک
+جوون کراشمو میگی؟
میدونی بی سلیقه ترین انسان روی زمین کیه؟
_کی؟
+دوست دختر آیندت
_........
+هاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها
_زهر مار زهر گاو بمیری بیام سر قبرت با دوست دخترم چشت دراد
+من حالا حالا ها نمیمیرم اگه هم بمیرم تورم با خودم میبرم اون دنیا
۱.۱k
۲۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.