The greatest loves start with hate?
The greatest loves start with hate?
آیا بزرگ ترین عشق ها با تنفر شروع میشه؟
Part: ۱۴
• فصل
همینطور که داشتیم هممون میدویدیم رسیدیم به یه قسمت از یه کوچه که ۳ تا راه داشت
ما هممون داشتیم از سمت چپ میومدیم، یدفه یه موتوره از سمت پایین اومد و اروم خوردش به شوگا، شوگا یکم پاش لنگ میزد اما بلند شد که به راهش ادامه بده جین رسید بهش و گرفتشو دستبند زد بهش
پلیسه ای که سر خیابون بود: مگه بهت نگفتم وایسا عنتر؟(با نفس نفس)
ا/ت: کمیسر، چیکار کنیم؟
جین: زنگ بزن به رزی بگو به اینجا یه ماشین بفرستن بریم کلانتری
ا/ت:اوکی
اون موقعی که جین داشت دست های یونگی رو میبست پشتش من یه تتویی دیدم روی دستش که بنظر خاص میومد
دادستان: خیلی خب، من هرچه سریع تر پرونده به قاضی نشون میدم و یه زمان تایین میکنیم برای دادگاه
ا/ت: منم به یونا اطلاع میدم
دادستان: باشه، فعلا کارمون اینجا تمومه، خسته نباشین
جین: دادستان، شوگا رو به زندان منتقل کردن تا زمان دادگاه اعلام بشه، و ماشین شوگا رو هم اوردن
دادستان: خوبه
ا/ت: میشه بریم ماشینو چک کنیم؟
جین: بریم
رفتیم ماشین رو چک کنیم، هیچ چیز خواصی پیدا نکردیم، من رفتم که داشبورد رو هم چک کنم که یه کارت پیدا کردم از گالری که برای جونگکوک بود، فکر میکنم خودش باشه...کارت رو گزاشتم توی جیبم، بهتره به این قسمتش خودم رسیدگی کنم
پرش زمانی به فردا*
ا/ت: اره خلاصه یوناشی اینطوری شد
یونا درحالی که داشت سعی میکرد گریشو کنترل کنه: باشه مرسی ازت ممنونم
ا/ت: کاری نکردم که
ویو ا/ت*
خب خب چیکار کنم چیکار نکنمممم، عا بزار به جونگکوک پیام بدم بریم شام ببینم تتو داره یا نه
پیاماشون:
علامت ا/ت: + علامت جونگکوک: _
+: عام سلام خوبی؟
_:سلام خانم وکیل شما خوبی؟
+: ممنون، امشب وقت داری؟
_: بریم بیرون؟بزار چک کنم
+:اوکی..
_:اوکی بریم، ساعت چند؟
+: ساعت ۸ خوبه؟
_: خوبه، پس لوکیشنت رو بفرست میام دنبالت باهم بریم
+:....اوکی
---------------------
حمایت کنین پارت بعدی فردا شب آپ میشههه
آیا بزرگ ترین عشق ها با تنفر شروع میشه؟
Part: ۱۴
• فصل
همینطور که داشتیم هممون میدویدیم رسیدیم به یه قسمت از یه کوچه که ۳ تا راه داشت
ما هممون داشتیم از سمت چپ میومدیم، یدفه یه موتوره از سمت پایین اومد و اروم خوردش به شوگا، شوگا یکم پاش لنگ میزد اما بلند شد که به راهش ادامه بده جین رسید بهش و گرفتشو دستبند زد بهش
پلیسه ای که سر خیابون بود: مگه بهت نگفتم وایسا عنتر؟(با نفس نفس)
ا/ت: کمیسر، چیکار کنیم؟
جین: زنگ بزن به رزی بگو به اینجا یه ماشین بفرستن بریم کلانتری
ا/ت:اوکی
اون موقعی که جین داشت دست های یونگی رو میبست پشتش من یه تتویی دیدم روی دستش که بنظر خاص میومد
دادستان: خیلی خب، من هرچه سریع تر پرونده به قاضی نشون میدم و یه زمان تایین میکنیم برای دادگاه
ا/ت: منم به یونا اطلاع میدم
دادستان: باشه، فعلا کارمون اینجا تمومه، خسته نباشین
جین: دادستان، شوگا رو به زندان منتقل کردن تا زمان دادگاه اعلام بشه، و ماشین شوگا رو هم اوردن
دادستان: خوبه
ا/ت: میشه بریم ماشینو چک کنیم؟
جین: بریم
رفتیم ماشین رو چک کنیم، هیچ چیز خواصی پیدا نکردیم، من رفتم که داشبورد رو هم چک کنم که یه کارت پیدا کردم از گالری که برای جونگکوک بود، فکر میکنم خودش باشه...کارت رو گزاشتم توی جیبم، بهتره به این قسمتش خودم رسیدگی کنم
پرش زمانی به فردا*
ا/ت: اره خلاصه یوناشی اینطوری شد
یونا درحالی که داشت سعی میکرد گریشو کنترل کنه: باشه مرسی ازت ممنونم
ا/ت: کاری نکردم که
ویو ا/ت*
خب خب چیکار کنم چیکار نکنمممم، عا بزار به جونگکوک پیام بدم بریم شام ببینم تتو داره یا نه
پیاماشون:
علامت ا/ت: + علامت جونگکوک: _
+: عام سلام خوبی؟
_:سلام خانم وکیل شما خوبی؟
+: ممنون، امشب وقت داری؟
_: بریم بیرون؟بزار چک کنم
+:اوکی..
_:اوکی بریم، ساعت چند؟
+: ساعت ۸ خوبه؟
_: خوبه، پس لوکیشنت رو بفرست میام دنبالت باهم بریم
+:....اوکی
---------------------
حمایت کنین پارت بعدی فردا شب آپ میشههه
۷.۴k
۲۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.