گرگ سیاه

_ اگه زود تر بفهمم اشکالی نداره
بدبخت شدم
صداش درست از پشت سرم می اومد
جیمین که ترسیده به نظر می‌رسید
منم ترسیده بودم
جوری که از ترس پشت سرم رو نگاه هم نکرده
_ (خنده ) نقشه هاتون خراب شد مگه نه
٫ من نمی زارم دستت به ا/ت بخوره
فهمیدی
_هه جوجه کوچولو وق وق می‌کنه
به خودم جرعت دارم گفتم
+جئون دست از سرم بردار
_تو خفه شو فهمیدی
بعد محکم دستم رو گرفت و با خودش می‌کشوند
+ولم کنننننننن
٫ ولش کنننننن (عربدههههه)
محکم پرتم کرد داخل ماشین
اونقدر با سرعت رانندگی میکرد
که داشتم از ترس سکته می کردم
رسیدیم به همون عمارت
از ماشین پیادم کرد و
محکم داخل عمارت برد
&داداش ولش کنننن لطفاً
_خفههههههعهعه
محکم برد داخل همون اتاق قبلی