مافیا جذااااب مغرور p:46
ات ویو :
دیگه همه چی آماده ست کوک هم تا یه ۲ دقیقه دیگه میرسه عجب سوپرایزی هست
کوک ویو :
خعلیییی ذوق دارم ( کی حسوده اینجا ؟؟ من من من ) دیگه رسیده بودم در خونه رو زدن و خدمتکار باز کرد رفتم داخل اولش تعجب کردم ولی بعدش خوشحال شدم و رفتم ته رو بغل کردم شکم یونا هم دراومده بود ( کیا حاملگی یونا یادشون بود؟؟؟ ) ته هم بغلم کرد
کوک : خعلییی بدید کجا بودید این مدت
ته : رفتیم مسافرت
کوک : نامردا
ته : خنده
کوک : اووو یونا هم شکمش در اومده چند ماهشه؟؟
ته : ۶ ماهه ( نمد کمتر بیشترش تصورتون ۶ ماهه باشه )
کوک : اووو
کوک : خب چه خبر یونا
یونا : هیچ
یونا : ات تو بچه نمی خوای ؟؟
ات : ساکت شو
یونا : چراا
کوک : ات یونا راست میگه بیا امشب
که ات دمپایی ش رو در آورد
ات : خفه میشی یا خفت کنم ؟؟
کوک : حالا مگه چی گفتم ؟؟؟
و...
خب بچه یونا و ته ازدواح کردن اینجور فک کنید چون نمیدونم و
شرطا فقط فالوره ۱۲۰ تایی شیم
دیگه همه چی آماده ست کوک هم تا یه ۲ دقیقه دیگه میرسه عجب سوپرایزی هست
کوک ویو :
خعلیییی ذوق دارم ( کی حسوده اینجا ؟؟ من من من ) دیگه رسیده بودم در خونه رو زدن و خدمتکار باز کرد رفتم داخل اولش تعجب کردم ولی بعدش خوشحال شدم و رفتم ته رو بغل کردم شکم یونا هم دراومده بود ( کیا حاملگی یونا یادشون بود؟؟؟ ) ته هم بغلم کرد
کوک : خعلییی بدید کجا بودید این مدت
ته : رفتیم مسافرت
کوک : نامردا
ته : خنده
کوک : اووو یونا هم شکمش در اومده چند ماهشه؟؟
ته : ۶ ماهه ( نمد کمتر بیشترش تصورتون ۶ ماهه باشه )
کوک : اووو
کوک : خب چه خبر یونا
یونا : هیچ
یونا : ات تو بچه نمی خوای ؟؟
ات : ساکت شو
یونا : چراا
کوک : ات یونا راست میگه بیا امشب
که ات دمپایی ش رو در آورد
ات : خفه میشی یا خفت کنم ؟؟
کوک : حالا مگه چی گفتم ؟؟؟
و...
خب بچه یونا و ته ازدواح کردن اینجور فک کنید چون نمیدونم و
شرطا فقط فالوره ۱۲۰ تایی شیم
۲۲.۴k
۰۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.