•┄┅┅┄┅┅┄┅🌰┅┄┅┅┄┅┅┄•
•┄┅┅┄┅┅┄┅🌰┅┄┅┅┄┅┅┄•
« سَنجاب کوچولوےِ اُستـاد🐿✨ »
#PaRt_2
نگاش کردم..
بدون هیچ ناراحتی با و*ق*ا*ح*ت تموم بهم زل زده بود..
حیف اون چشما که زیر اون همه آرایش پنهونه..
_اگه دوست نداشتم الان اینجا کنار من چه گ*و*ه*ی میخوری هان؟!
چیزی نگفت..
یعنی چیزی نداشت که بگه..
عشقمو به خودش ح*ر*و*م کرده بود با کاراش..
زندگی که با عشق شروع شد به کجا کشید.. هـه !
زیر چشمی نگاش کردم که به روبه روش خیره بود..
رد نگاهشو دنبال کردم و به پسری که کنار چراغ قرمز بود رسیدم ..
دستام مشت شد..
عادت داشتم به این نگاهای ه*ی*ز*ش به بقیه..
ولی بازم هرچی باشه زنمه!
به زور جلوی عصبانیتمو گرفته بودم..
این چراغ کوفتی چرا سبز نمیشه!
با صدای چند تقه که به شیشه ماشین خورد از افکارم اومدم بیرون ..
شیشهرو پایین دادم..
چهره دختر کوچولوی مظلومی که نگام میکرد..
چشماش ..لعنتی.. عین چشمای نگین بود!
با این تفاوت که مظلوم بود و مثل نگاه نگین سرد نبود..
_عمو جون میشه واسه خانومت گل
« سَنجاب کوچولوےِ اُستـاد🐿✨ »
#PaRt_2
نگاش کردم..
بدون هیچ ناراحتی با و*ق*ا*ح*ت تموم بهم زل زده بود..
حیف اون چشما که زیر اون همه آرایش پنهونه..
_اگه دوست نداشتم الان اینجا کنار من چه گ*و*ه*ی میخوری هان؟!
چیزی نگفت..
یعنی چیزی نداشت که بگه..
عشقمو به خودش ح*ر*و*م کرده بود با کاراش..
زندگی که با عشق شروع شد به کجا کشید.. هـه !
زیر چشمی نگاش کردم که به روبه روش خیره بود..
رد نگاهشو دنبال کردم و به پسری که کنار چراغ قرمز بود رسیدم ..
دستام مشت شد..
عادت داشتم به این نگاهای ه*ی*ز*ش به بقیه..
ولی بازم هرچی باشه زنمه!
به زور جلوی عصبانیتمو گرفته بودم..
این چراغ کوفتی چرا سبز نمیشه!
با صدای چند تقه که به شیشه ماشین خورد از افکارم اومدم بیرون ..
شیشهرو پایین دادم..
چهره دختر کوچولوی مظلومی که نگام میکرد..
چشماش ..لعنتی.. عین چشمای نگین بود!
با این تفاوت که مظلوم بود و مثل نگاه نگین سرد نبود..
_عمو جون میشه واسه خانومت گل
۲.۹k
۱۴ دی ۱۴۰۲