پارت«۲»
اون یه لباس مردونه بود که روش یه چیزی نوشته بود نوشته بود:
ددی سک/سی من
عصبی بودن خیلی شدید
حاضر شدم رفتم پنجره رو ببندم از عصبانیت
به پنجره مشت زدم
شکست و دستم و کف اتاق قرغ خون شد
رفتم بستمشو سوار ماشین به سمت محل کار
ا.ت راه افتادم
ویو ا.ت:رفته بودم سر کار پیش میا
(نکته: ا.ت منشی یه شرکت و رئیس شرکت روی ا.ت کراشه)
که یهو یکی در زد
میا رفت درو باز کرد
دیدم جونگ این هست
ا.ت:قربان کاری داشتین
جونگ این:نه فقط میخواستم باهات حرف بزنم البته تنهایی
میا:رفتم بیرون ولی پشت در گوش وایساده بودم
جونگ این: داشتم بهش نزدیک تر میشدم
و با هر قدم یه دکمه از لباسم رو باز میکردم
ا.ت:با هر قدم میرفتم عقب تر که خوردم به دیوار
که جونگ این منو چسبوند به دیوار و میخواستم جیغ بزنم که با کوبیده شدن لبش رو لبم ساکت شدم
بهش مشت میزدم که ولم کنه ولی....فایده ای نداشت
ویو میا:داشتم گوش میکردم که دیدم صدای کوبیده شدن چیزی به دیوار اومد
خواستم برم تو که با ضاحر شدن جونگکوک کنارم روح از بدنم جدا شد
خیلی عصبی بود
جرعت نکردم چیزی بهش بگم و از جلوی در رفتم کنار که با پا به در لگد زد و بازش کرد
ویو جونگکوک:درو با پا باز کردم که دیدم
اون جونگ این عوضی داره ا.ت رو به زور میبوسه رفتم از پشت یقشو گرفتم و کوبیدمش به دیوار و تا میخورد زدمش
ا.ت هم همش جیغ میزد و گریه میکرد توی بغل میا بود خیالم راحت بود
که انتظامات اومدن
منو جدا کردن و رییسشون رو بیرون بردن
رفتم ا.ت رو از بغل میا بیرون کشیدم و کوبیدمش به دیوار(چرا همش خودتونو به دیوار میزنین 😂😂)
صدای هق هق کردن بیشتر شد
که یهو ..........
یاع یاع یاع خماری بمونید 😂
بچه ها ببخشید دیر شد شرمنده پارت بعدیشم امروز میذارم ولی اگه این پارت و پارت بعدیش زیاد لایک و کامنت نخوره از پارت آخرش خبری نیست 💖💗🥺مرسی که حمایت میکنی آرمی دوست دارم 💗🥺
ددی سک/سی من
عصبی بودن خیلی شدید
حاضر شدم رفتم پنجره رو ببندم از عصبانیت
به پنجره مشت زدم
شکست و دستم و کف اتاق قرغ خون شد
رفتم بستمشو سوار ماشین به سمت محل کار
ا.ت راه افتادم
ویو ا.ت:رفته بودم سر کار پیش میا
(نکته: ا.ت منشی یه شرکت و رئیس شرکت روی ا.ت کراشه)
که یهو یکی در زد
میا رفت درو باز کرد
دیدم جونگ این هست
ا.ت:قربان کاری داشتین
جونگ این:نه فقط میخواستم باهات حرف بزنم البته تنهایی
میا:رفتم بیرون ولی پشت در گوش وایساده بودم
جونگ این: داشتم بهش نزدیک تر میشدم
و با هر قدم یه دکمه از لباسم رو باز میکردم
ا.ت:با هر قدم میرفتم عقب تر که خوردم به دیوار
که جونگ این منو چسبوند به دیوار و میخواستم جیغ بزنم که با کوبیده شدن لبش رو لبم ساکت شدم
بهش مشت میزدم که ولم کنه ولی....فایده ای نداشت
ویو میا:داشتم گوش میکردم که دیدم صدای کوبیده شدن چیزی به دیوار اومد
خواستم برم تو که با ضاحر شدن جونگکوک کنارم روح از بدنم جدا شد
خیلی عصبی بود
جرعت نکردم چیزی بهش بگم و از جلوی در رفتم کنار که با پا به در لگد زد و بازش کرد
ویو جونگکوک:درو با پا باز کردم که دیدم
اون جونگ این عوضی داره ا.ت رو به زور میبوسه رفتم از پشت یقشو گرفتم و کوبیدمش به دیوار و تا میخورد زدمش
ا.ت هم همش جیغ میزد و گریه میکرد توی بغل میا بود خیالم راحت بود
که انتظامات اومدن
منو جدا کردن و رییسشون رو بیرون بردن
رفتم ا.ت رو از بغل میا بیرون کشیدم و کوبیدمش به دیوار(چرا همش خودتونو به دیوار میزنین 😂😂)
صدای هق هق کردن بیشتر شد
که یهو ..........
یاع یاع یاع خماری بمونید 😂
بچه ها ببخشید دیر شد شرمنده پارت بعدیشم امروز میذارم ولی اگه این پارت و پارت بعدیش زیاد لایک و کامنت نخوره از پارت آخرش خبری نیست 💖💗🥺مرسی که حمایت میکنی آرمی دوست دارم 💗🥺
۵.۱k
۰۶ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.